هزار راه نرفته
امروز صبح، بعد از چند بار امروز و فردا، بالأخره نتایج آزمون سراسری اعلام شد و خیلی از عزیزانم، از بستگان دور و نزدیک گرفته تا دوستان و آشنایان و صد البتّه دوستانم در فضای مجازی لبخندی پیروزمندانه زدند! یک تبریک درست حسابی بدهکارم به این عزیزان و از صمیم قلب برایشان آرزوی موفقیّت و شادکامی میکنم و دو نکته را خدمتشان عرض مینمایم:
1. در هر شهر و دیاری که هستید، و هر رشته و گرایشی که پذیرفته شدهاید، خادمی آقا را فراموش نفرمایید ... یادمان نرود که هرجا هستیم، دقیقاً همانجا مورد توجّه امام زمانمان هست و مبادا طوری سلوک کنیم که قلب مهربانش را برنجانیم ... حواسمان به همین نکته باشد، در امان خواهیم ماند از خطرات و مفاسدی که ممکن است دامنگیرمان شود ... .
2. میوهی شیرینی که امروز بعد از سالها رنج و زحمت، نوش جان کردید، درست است که زحمت آبیاری درختش را شما چندین سال کشیدید، ولی هرگز از "باغبانان مهربان" که نهالش را کاشتند، فراموش نکنید ... هرچه داریم و نداریم، از وجود نازنین پدر و مادرمان است ... قدرشان را بدانیم و همواره نزدیکترین دوستمان بدانیمشان.
دو نکته هم عرض میکنم برای آن عزیزانی که امروز، آنچه را که دلشان میخواست در سایت سنجش ندیدند:
1. آیا واقعاً "هدفگذاری کلان" برای زندگیتان کردهاید؟ اگر بله، قدری دیدتان را بزرگتر و افق نگاهتان را وسیعتر کنید ... دانشگاه، تنها فرصت زندگی و دانشجو شدن تنها مسیر سعادت نیست ... هزاران راه دیگر هست که شما را به آن "هدف متعالی" میرساند و شاید تحصیلات عالیه یکی از آن راهها باشد.
بکوشید و ننشینید و اگر از این راه موفّق نشدید، به بالای سرتان نگاهی بیندازید و از هزار راه نرفته راهی دیگر را برگزینید ...
گمان مبر که به پایان رسید کار پیر مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
2. دوچرخهام را دزدیدند، ملول شدم، مادرم گفت: اگر با آن دوچرخه، فردا تصادفی میکردی، نمیگفتی ای کاش دزد میبرد و من سوار نمیشدم؟! گفتم چرا! گفت: حال دزدیدهاند تا فردا تصادف نکنی! و من از ته دل خندیدم!
پشت پرده واقعاً معلوم نیست چه خبر است! از کجا معلوم دانشگاه رفتن، باعث سقوطمان نشود و باعث رشدمان شود ...؟ منفینگر نیستم، ولی با دید واقعنگر، کم نبودند کسانی که دانشگاه، نقطهی سقوطشان شد ... .
وَ عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ
وَ عَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
تبصره: خاطرهای عجیب دارم در مورد همین دانشگاه نرفتن یک بنده خدا، که اگر مجالی بود و حوصله داشتید، بگویید تا برایتان تعریف کنم!
تکمله: امروز دو میهمان عزیز داشتیم، پدر نازنینم و مادر گرانقدرشان ... همینجا ازشان تشکّر میکنم که آمدند و برکت به خانهام آوردند ... . برای سلامتی مسافرانمان هم دعا کنید ... .
تتمّه: در راستای اتّفاقات اخیر (!) به لطف خدای مهربان، پیشگویی آن بنده خدا نگرفت و حقیر هنوز زندهام و جوجهگان هم واکسنشان را نوش جان فرمودند و الحمد لله همه چیز رو به راه و همه جا امن و امان است!
مرتبط:
<
اگر دلت گرفته . . .
اگر غم داری . . .
اگر حوصلت سر رفته . . .
منتظر چی هستی ؟؟؟
با یه وب پر از هیجان و سرگرمی منتظرت هستیم...
هرچی که بخوای توش هست
اگر اهل کل کلی ...
اگر دلت میگه و دستت می نویسه . . .
اگر میخوای درد دل کنی . . .
اگر میخوای عکس هایی که دوست داری به نمایش بزاری . . .
ما با جون و دل منتظرت هستیم
منتظر شنیدن صدای قدم هات هستیم