یک: قبل از همه، توجّهتان را جلب میکنم به گفتاری عالی که دوست بزرگوار و استاد عزیزم، سرکار خانم طلیعهی گرامی برایم نقل فرمودند. برای مادران عزیز و سنگرداران جبههی فرهنگی فرزندپروری، خواندن این مطلب را خیلی خیلی ضروری میدانم ... . نوع نگاه نویسندهی این مطلب -سرکار خانم رضوان- برای حقیر خیلی جذّاب و آموزنده بود ... . بخوانید و به دیگران هم توصیه فرمایید: مأموریت زیبای من ...
دو: خیلی وقت است که یک عذرخواهی درست درمان بدهکارم، به همهی خوانندگان مهربان این جریدهی ناقابل (مخصوصاً دوست باوفا و بامعرفت، صبای عزیز که خیلی مایلم بدانم جدیداً کجای این دنیای شلوغ مینویسند) که مشغلهی فراوان، توفیق حضور بیشترم را گرفته است ... . هرچند این تصدیع ِ کمتر، از جهتی به نفع وقت و حال شما بزرگواران است، ولی لطف همیشگی شما نازنینان و امر مطاعتان باعث شد که سعی میکنم بیشتر خدمت برسم. و همیشه دعا کنید حرفی برای گفتن باشد و حالی برای نوشتن ... .
سه: از حال و روز این روزهایم بگویم؛ چند ماهی است میهمان طولانی مدّت منزل مادرخانم گرامی شدهایم! راستش به لطف و کمک خدای مهربان، و با همکاری و همیاری خانوادهی عزیزم (مخصوصاً مادر مهربانم که بدون جرأت دادن ایشان، حتّی فکر خانهدار شدن هم نمیکردم!) در همین پسکوچههای پایین پای امام رئوف علیه السلام، خانهای نُقلی و جمع و جور خریدم که چون پولم کم بود، مجبور شدم بخشی از آن را از خانواده قرض کنم و برای تأمین بقیه، منزل را به اجاره و قرضالحسنه موقّتاً در اختیار خانوادهای قرار دهم... . حالا کم کم موعد جابهجایی مستأجر گرامی فرارسیده و با توفیق خداوند کریم، درگیر گرفتن وام برای از اجاره در آوردن منزل هستم و شاید همین روزها به آنجا نقل مکان کنیم... . این روزها و شبها برای حلّ مشکل ازدواج و مسکن همهی جوانان دعا کنید؛ آخرش هم دعایم کنید که این مرحله به خیر بگذرد و از پس اقساط سنگین آن وام هم بربیایم!
چهار: شرمندهام که این مدّت، از خیلی مسائل و اتّفاقاتی که برای عزیزان و دوستان وبلاگیام افتاده بیخبر بودهام ... . باخبر شدم که چندتا از این عزیزان به سلامتی و کام خوش، ازدواج کردهاند که برایشان آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم ... . خبر تلخی هم که خیلی دیر متوجّه شدم، ارتحال مادر عزیز و فرشتهخوی یکی از دوستان قدیمی بود ... . برای شادی روح آن مرحومه، در این لحظات اذان مغرب اولین روز رمضان امسال دعا میکنم و از شما همراهان عزیز هم التماس دعا دارم ... .
این عزیز، میهمانی هم در راه دارند؛ برای سلامتی این دو عزیز و نیز مادر و فرزند دیگری که ایشان هم نور چشمم هستند و حقّ زیادی به گردنم دارند، خیلی دعا کنید .... .
دست و دلتان در این ماه عزیز، پر از تحفههای الهی! التماس دعا!
اذان مغرب مشهد مقدس، ساعت 20:10 ...
مرتبط: