هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

فرزند ما، آیینه ما

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ

بزرگترین دغدغه‌ی خانواده‌های متدین، دغدغه‌ی تربیت دینی فرزندانشان است؛ نگرانی به‌جا و شایسته که شرایط امروز جامعه (یا بهتر بگوییم جامعه‌ی امروز) به آن دامن می‌زند.

غرض از طرح این مطلب، تعرّض به گوشه‌ای از مسائل فراوان و قابل بحث در حوزه‌ی تربیت دینی (و بهتر است بگوییم تربیت اسلامی) است؛ مهمترین اصل تربیت که متأسّفانه مغفول مانده و خانواده‌ها کمتر به آن توجّه دارند: فرزندان آیینه‌ی ما هستند ... .

فرموده‌اند که مردم را بخوانید، با غیر زبان‌هایتان.* یعنی اصلی‌ترین عامل دعوت و هدایت، رفتار مناسب و الگوسازی خودمان برای دیگران است که بدیهی است این «دیگران» شامل خانواده و فرزندانمان هم می‌شود.

فرزندان صدای وعظ ما را نمی‌شنوند، بلکه به ما نگاه می‌کنند و می‌آموزند! و این نگاه کردن و آموختن خیلی پیچیده‌تر از آن چیزی است که در ظاهر می‌بینیم!

پدر، متدیّن و مذهبی، شاکی است از این که با وجود علاقه‌مندی من به نماز و مسجد و ... فرزندم رغبتی به نماز نشان نمی‌دهد ... . همه چیزش خوب است، فقط پایبند نماز نیست. مادر، گلایه می‌کند که من همیشه محجّبه بوده‌ام، به چادرم عشق می‌ورزم و حتّی یک تار مویم را نامحرم ندیده است؛ امّا نمی‌دانم چرا دخترم میلی به چادر ندارد ... . خیلی خوش‌اخلاق و مقیّد به نماز است، امّا از چادر فراری است.

به نظر، همه چیز مرتّب است و الگوسازی شایسته‌ای هم صورت گرفته است! ولی چرا این تفاوت بین والدین و فرزند؟!

بیایید یک بار دیگر، دقیق‌تر به این «الگو» نگاه کنیم! وقتی رفتار و گفتار این پدر و مادر عزیز را بیشتر بررسی می‌کنیم، می‌بینیم این بزرگواران، خواسته یا ناخواسته، خط‌کشی برداشته‌اند و گزاره‌های شرعی و اخلاقی را دست‌چین کرده و مطابق نظر «عقل» و میل «قلب»شان، به برخی متعبد شده‌اند! قاعدتاً تعدادی از گزاره‌هایی که با نظر و میل جور در نیامده‌اند، از ستون «خوبان» به ستون «بدان» منتقل شده‌اند و جایی در زندگی‌شان ندارند! مثال می‌زنیم:

پدر، بسیار شائق به نماز اول وقت و مسجد، فوق‌العاده مردم‌دار، خیلی مقید به حرام و حلال است؛ امّا گاهی دروغ مصلحتی (!) می‌گوید، غیبت آدم‌های نااهل (!) را می‌کند،  بعضی وقت‌ها تند می‌شود و حواسش به حرمت خانواده نیست و ... .

مادر، چادری و بسیار متحفّظ، اهل صله‌ی رحم، گشاده‌دست در انفاق و کارهای خیر؛ امّا گاهی بددل و بدبین، اهل تجمّل و تبذیر و خودنمایی برای حفظ آبرو (!) است و برخی اوقات هم یواشکی دست در جیب حاج آقا می‌کند!

و می‌بینی که فرزند، بسیار مؤدب، درس‌خوان، اهل جلسه و دعا، ولی نمازش گاهی قضا می‌شود، در میهمانی و مسافرت از چادر خوشش نمی‌آید و ... .

آری! فرزند به نماز و چادرمان نگاه نمی‌کند! بلکه این خط‌‌کشی را می‌آموزد! او هم یاد می‌گیرد که رعایت «مصلحت» و «منفعت» ظاهری، اولویت دارد بر «تعبّد» و «اطاعت» ... .

برای هدایت و تربیت فرزندانمان، اول خودمان را تربیت کنیم! اجازه می‌دهید قدری تندتر بگویم؟! نه! من جسارت نمی‌کنم! خودتان به قرآن کریم، این «هدیً للناس» مراجعه فرمایید و آیه صد و پنجاهم سوره‌ی مبارکه‌ی نساء را مطالعه فرمایید ... . امید که من و شما مصداق آن نباشیم ... .

این‌ها را نوشتم، بیشتر برای این که خودم حواسم باشد باید اول «خودم» را بسازم ... . و من الله التوفیق!

* قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِکَ دَاعِیَةٌ

الکافی، ج2، ص78؛ وسائل‏‌الشیعة، ج1، ص76؛ وسائل‏‌الشیعة، ج15، ص246

--------

خبرگزاری محترم فارس، این یادداشت حقیر را بازنشر فرموده است.

نظرات  (۱۲)

سلام
همیشه  این موضوع برام سوال بود و نمیتونستم جواب قانع کننده ی براش پیدا کنم،ممنون که مطرح وتشریح فرمودید...
خواهش و التماس و درخواست ما که ظاهرا  باری از مشغله شما بر نمیداره که بتونیم مثل سابق از حضورتون و مطالب مفید و جذاب و  به روزتون با همون  حال و هوای پویا و بحثهای داغ استفاده کنیم،دعا و باز قناعت از سر ناچاری به همین که  گه گاه تشریف میارید و نظری رو تایید میکنید که از سلامت شما با  خبر میشیم تنها کاریه که از ما بر میاد
با   این حال به  جواب همین دعاهای دست و پا شکسته امید داریم و امیدواریم که دوباره شاهد حضور فعال شما باشیم
التماس دعا 
پاسخ:
سلام استاد گرامی
همیشه شرمنده‌ام می‌فرمایید با این همه نظر لطف و مرحمت ... خدا لیاقت این باران عاطفه و مهر را به کویر دل بیمارم بدهد ... .
ان‌شاءالله سعی می‌کنم بیشتر در خدمت باشم ... .
برای آدم شدنم خیلی دعا کنید ...
روزگار خوش، خدا همواره یاورتان!
۱۵ تیر ۹۲ ، ۰۰:۰۶ خادم الشهداء
سلام علیکم سید بزرگوار و خادم الرضا
بسیار مسرور شدم از حضور دوباره شما در فضایی به ظاهر مجازی
سخنان شما درّ و گهر و کاملا متین و انشاءالله پراثر
بنده ی حقیر در مکانی فرهنگی مشغول به خدمت هستم و خداوند توفیق خدمت
به فرزندان این دیار را آن هم از نوع نوجوانش را داده ...
انشاءالله که لایق باشم و سربلند از این امتحان سنگین
این را گفتم که عرض کنم کاملا با دغدغه حضرتعالی آشنایم
و چه سخت است تربیت که نه ، چرا که تربیت برای کسی که هنوز خود ساخته نشده است لفظ مناسبی نیست ، پس بهتر است بگویم چه سخت است کمک کردن به نوجوانی که پدر و مادرش در خانه آنطور که باید در تربیتش مراقبت نکردهاند و سخت تر آنکه بجای مقصر دانستن خودمان انگشت اتهام بسوی نوجوان مظلوم نشانه می گیریم...
دعا کنید در محضر مولای مهربانمان برای اول هدایت خودمان و بعد کمک به نوجوانان دبار اسلامی مان ...

یاعلی
پاسخ:
سلام سرور بزرگوار
بسیار مشعوفم از زیارت دوباره‌تان در این کلبه‌ی محقّر ... . خدا به همه‌ی ما توفیق خودسازی و رشد را بدهد.
سر و کار داشتن با نوجوان، حساسیت و توجه‌ خیلی ویژه‌ای می‌طلبد؛ نوجوان، در مرحله‌ی تعیین و ساخت هویت است و هوشمندی مربّی، می‌تواند مسیر یک عمر او را رقم بزند ... . امید که باغبان خوبی باشید برای این گلستان!
همیشه دعاگوی شما همراهان نازنینم هستم ...
و ملتمس دعای خیرتان ...
یا حق

سلام

در این 42 روزی که مادرم رفته است خیلی به این طفل بی گناه هم سخت گذشته. هرچند هنوز به این دنیا نیامده اما سختی هایش را تجربه کرده...

راستش دل شوره تربیت فرزند دلشوره بزرگی است اما برای من ابتدا به دنیا آمدن و سالم بدنیا آمدنش مهم است.

اگر خدمت همسایه بزرگوارتان مشرف شدید ما را هم یاد کنید و فاتحه ای هم برای مادرم بخوانید که عاشق آن حرم بود...

پاسخ:
سلام بزرگوار
شرمنده‌ام از این غفلت ... و واقعا می‌دانم که مجالی برای جبران این قصور نیست ... .
به روی چشم ... حتماً نایب‌الزیاره و دعاگو خواهم بود ... .
برای آدم شدنم خیلی دعا کنید، خداوند به همه ما و شما توفیق خودسازی و تربیت نسلی شایسته عطا کند.
رحمت خدا بر شما و خانواده‌ عزیز و مادر مهربانتان ...
التماس دعا
سلام

ترس برم داشته از نوشتن ِ بیهوده برایتان...می ترسم باز بنویسم و دوباره و چندباره بد یمنی این قلم نصیبتان شود و سکوت کنید...
باتمام این تفاسیر خوشحالم از نوشتن دوباره تان...انشاءلله این بار مستدام باشد نوشته هاتان...

درپناه خدا.
پاسخ:
سلام همراه بزرگوار
شرمنده‌تر از این که هستم نفرمایید! همیشه چشم‌انتظار حضور و لطف شما هستم ... .
دعا کنید خداوند به دل سیاهم نوری بتاباند و توفیق بیشتری برای خدمت بیابم.
باز هم ممنون از آمدنتان ... اجرتان با حضرت آفتاب!
التماس دعا
۱۵ تیر ۹۲ ، ۲۳:۳۲ محمد جواد ابراهیمی
سلام
هر کس افراد تحت اختیارش را براى محیطى که در نظر دارد، تربیت مى‏کند. من فرزندم را براى خانه‏ام، استاد شاگردش را براى جامعه‏ى محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر براى این زمین و براى هفتاد سال زندگى، تربیت مى‏کند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش مى‏سازد. ولى انسان فرزند خانه و جامعه و حتى دنیاى محدود و سرزمین خاکى نیست.
انسان سرمایه‏هاى زیادترى دارد. انسان فرزند تمام هستى است و تا بى‏نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طورى تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود.
وقتى که ما مرزها را برداشتیم و دیوارها را شکستیم و با این دید وسیع به هستى و به انسان نگاه کردیم و با این جهان بینى به فکر تربیت افتادیم ناچار مسائل به صورت دیگرى طرح مى‏شوند و راه حل پیدا مى‏کنند.
جواب صحیح این سؤال در گرو طرح صحیح این سؤال است. در گرو این است که ما به هستى و به انسان از چه دیدى نگاه مى‏کنیم و او را چگونه مى‏شناسیم. وقتى که انسان یک دهان و یک تن باشد، ناچار باید طورى تربیتش کرد که آبخور و آخورش را بدست بیاورد و نیازهایش را مرتفع کند و در صورت اصطکاک و برخورد منافع، قدرت از میدان به در کردن حریف را داشته باشد.
وقتى که انسان فرزند خاک باشد باید طورى تربیت شود که با قانون‏هاى حاکم بر این خاک و بر این سرزمین درگیر نشود و باید طورى تربیت شود که طرز بهره‏بردارى را بشناسد.
وقتى که انسان محدود به هفتاد هشتاد سال شد، ناچار جورى تربیت مى‏شود که استعداد و سرمایه‏هایش در این هفتاد سال کارگشا باشند.
دست و پا و دندان و سر و صورت و فکر و عقل او براى هفتاد سال زندگى، بیمه شوند و براى هفتاد سال مورد بهره‏بردارى قرار گیرند و ناچار با قانون‏هایى زندگى مى‏کند که در این هفتاد سال تجربه شده‏اند و بدست آمده‏اند و براى مسائلى مى‏کوشد که در این هفتاد سال آمد و شد دارند.
اما در آن‏جا که ما هستى را با وسعتى شناختیم که تا بى‏نهایت راه دارد و انسان را به عظمتى شناختیم که این هستى را زیر پا دارد، ناچار انسان به گونه‏اى تربیت مى‏شود که با قانون‏هاى حاکم بر این عوالم درگیر نشود و به گونه‏اى تربیت مى‏شود که استعداد و سرمایه‏هایش در تمام این عوالم کارگشا باشند و با قانون‏هایى دمخور مى‏شود که در تمام این عوالم تجربه شده‏اند و شناخته شده‏اند و وضع شده‏اند و براى مسائلى مى‏کوشد که در این بى‏نهایت فرصت، آمد و شد دارند. و ناچار مربى این انسان عظیم، در این پهناى هستى و این وسعت گسترده، وجودى مى‏تواند باشد عظیم‏تر و وسیع‏تر. وجودى محیط و آگاه و در عین حال مهربان و دلسوز.
وجودى آگاه از ما و استعدادهاى بى‏نهایت ما و آگاه از هستى و قانون‏هاى بى‏شمار آن. وجودى مهربان و دلسوز براى رشد ما و کمال ما و سعادت و بهزیستى ما.
منبع: استاد صفائی ره
پاسخ:
سلام استاد

امیرالمؤمین، علی بن ابی‌طالب علیهما السلام: «إنَّ لأنفُسِکُم اَثمانَاً فَلا تَبیعُوها الا بِالجَنَّة» همانا برای جان‌های شما، قیمتهایی است... پس جز به بهشت نفروشیدش!

رحمت خدا به روان پاک آن مرد خدایی، و سپاس، لطف و همراهی شما را ... .
التماس دعا
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم

نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم


به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم


سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم


تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم


اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم

حمید رضا برقعی

التماس دعا از همسایه حضرت آفتاب

پاسخ:
سلام
ممنون از لطف و هدیه نابتان ... خدای، قدردان نعمت جوارش گرداند ... آمین!
دلتان آیینه رب ...
سلام
سپاس از حضور
با تبادل لینک چطورید؟
پاسخ:
سلام بزرگوار
حقیر خیلی وقت پیش انجام وظیفه کرده بودم!
لطفتان مزید ... التماس دعا
سپاس مجدد شماهم لینک شدید !
پاسخ:
سلام دوباره
بزرگواری فرمودید که قابل دانستید ...
التماس دعا
من همیشه این تو سوال تو ذهنم بود که چرا مامانهایی که چادرین دختراشون مانتویی میشن ...
بنظرم این مطلب شما یه بخشی از جواب بود  ... دلالپیل دیگه هم باید داشته باشه
پاسخ:
سلام
حتماً دلایل دیگری هم هست ...
منّت می‌گذارید اگر هم‌فکری فرمایید
سپاس
التماس دعا
۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۰:۵۹ آهسته عاشق می شوم
خدایـــا
گفتم دست خالی،زشت است
مهمانی رفتن!!
دست پُر آمده ام
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم؟!؟
"علی لاری زاده"
.
.
.
التماس نور[گل]
پاسخ:
سلام استاد گران‌مایه‌ام...
خدای مهربان، دست و دلتان را سرشار از لطف و مرحمت خودش فرماید.
عزّت مستدام
التماس دعا

با سنگ هر گناه پرم را شکسته ام

آه ای خدا ، خودم کمرم را شکسته ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

پلهای امن پشت سرم را شکسته ام

من دانه دانه اشک خودم را فروختم

نرخ طلایی گهرم را شکسته ام

دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دور و برم را شکسته ام

دنیا شکست خورده تر از من ندیده است

حالا به سنگ خورده ، سرم را شکسته ام

آرام کن مرا و در آغوش خود بگیر

حالا که بغض شعله ورم را شکسته ام

راهم بده به باغهای شجرهای طیبه

من توبه کرده ام ، تبرم را شکسته ام

حالا ببین که به غیر از گدا شدن

در پیشگاه تو هنرم را شکسته ام

.......................................................................

فرار رسیدن ماه مبارک رمضان ماه میهمانی خدا رو به شما تبریک عرض میکنم

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات

امیدوارم خواهر کوچیکتون رو از دعا خیر محروم نفرمائید

پاسخ:
سلام
همیشه قدردان محبّتها و راهنمایی‌های شما سرور بزرگوارم هستم ... اگر قابل باشم، چشم ...
شما هم، زیر باران اجابت رمضان، از دعاهای خوبتان بهره‌مندم سازید
سرتان سبز و قلب پاکتان شاد!
التماس دعا
۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۱:۲۶ گــل استـــم :)
سلام..بعد از چندیـن وقت اسمتون رو تو قسمت نظرات دیدم و بسی مشعوف گشتم!!
ممنون بابت دعاتون..
التماس دعا و پیشاپیش عباداتتون مقبول درگاه حق
پاسخ:
سلام بزگوار
مثل همیشه بیشتر از لیاقتم، لطف دارید ...
سالم و سربلند باشید
ممنون از دعای خوبتان...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">