مقبول مقتول
دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۰۵ ق.ظ
تاریک و روشن بامداد بشریّت، وقتی که هابیل و قابیل تازه از روی پای بابایشان بلند شدند ... نه! کمی بعدتر، که رشید شدند و کاربلد شدند و بعد عاشق و حاجتمند و آخرش کارشان کشید به نذر و نیاز ...
هابیل را خدا پذیرفت و قابیل را نه ... یادتان هست؟
قابیل: "مطمئن باش تو را میکشم!"
هابیل: "خدا فقط از پرهیزکاران میپذیرد ... اگر هم میخواهی مرا بکشی، من به روی تو دست دراز نمیکنم ... از خدا میترسم ... ."
قابیل، سنگ بزرگی برداشت که البتّه "علامت نزدن" نبود...
خون اوّلین مظلوم مهربان پرهیزکار به زمین ریخت...
...
اولاد هابیل هستیم آیا ... ؟
دست ظلم به روی کسی دراز نمیکنیم ... ؟
یا این که، قابیل هستیم، در دل، در خانه، در مردممان ... .
خداوند، پرهیزکارمان کند، باشد که پذیرفته شویم ... .
* با نگاهی به آیات 27 و 28 سوره مبارکه مائده.
<
۹۱/۰۶/۱۳
×خـداونـد پـرهیزکـارمان کنـد انشاءالله!