پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۵۸ ب.ظ
1. این کلبه کمفروغ و بیمایه، خیلی کم بازدید است، شاهدش هم که حیّ و حاضر همین کنار صفحه موجود است! بزرگوارانی که قدم رنجه فرمودهاند، بارها به تعویض قالب و دکوراسیون امر فرمودهاند! لذا این شاگرد تازهکار، با آن قالب آسمانی ساده و آشنای پیشفرض بلاگفا خداحافظی کرد و نخست قالبی شبیه پوشش MDF و بعد از آن این قالب فعلی را جایگزین کرد! حالا نمیدانم این پرو کردن پوششها و قالبهای مختلف تا کی ادامه خواهد داشت! شاید بزرگی، مهربانی کرد و قالبی شخصیسازی شده، متناسب با حال و هوای وبلاگم، انفاق نمود! پس تا اطلاع ثانوی، اشکال از فرستنده است! به گیرندههایتان دست نزنید و این وضعیت را بردباری کنید دوستان خوبم!
2. زلزله آذربایجان، آذری به جان ایرانمان انداخت ... و حال، دلهایمان کم کم آرام میشود وقتی میبینیم به لطف خدا و همّت این خلق خدایی، زندگی دارد به آنجا برمیگردد. فقط دغدغهام این است که سرمای مهر و آبان بیاید و خانهخرابها، هنوز چادرنشین باشند ... .
3. خدای، خیلی بزرگ است ... حکیم، مهربان و بسیار دستگیر ... پس مشکلی که این روزها گریبانگیرم شده را خودش حل خواهد کرد و رویم نمیشود اینجا چیزی بنویسم که بعدها که بخوانمش، از کمهمّتی و بیصبری این روزهایم شرمنده شوم ... . این دو خط را هم نوشتم، فقط برای این که به دعایتان محتاجم ... .
4. گفتم که کمبازدید هستم، ولی آن بزرگوارانی هم که آمدهاند، بسیار بیشتر از لیاقت و قابلیتم لطف داشتهاند ... دست تک تکشان را میبوسم ... .
<
۹۱/۰۶/۰۲
۰
۰
پاسخ:
سلام استاد
انجام وظیفه کردم، ممنون که آمدید
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
ممنون از نظر لطفتان، ولی باید کار بشود هنوز ...
التماس دعا
پاسخ:
ممنون از راهنماییتان ... خیلی ممنون ...
پاسخ:
شما ببخشید که ادبیاتم کج و کوله است!
یا حق!
پاسخ:
سلام
ممنون از این که سر زدید و منت بر سرم میگذارید اگر خطاهایم را گوشزد کنید ...
لکنتم را هم ببخشایید، مدل حرف زدنم است دیگر!
التماس دعا
یا علی ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
شرمندهام از جسارتی که شد ...
در مورد زیارت، انجام وظیفه خواهم کرد انشاءالله ...
در مورد کد هم، شرمندهام! بلد نیستم! مگر بزرگی یاریم کند و دست خالیم را بگیرد ...
باز هم ممنون
التماس دعا
پاسخ:
سلام
جسارتی نکردم که! همه جا هم گفتهام میرمحمدم ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام استاد عزیزم
شرمنده شدم و خجالت زده، بابت نوشتن آن پُستِ پَست ... و برای این فرمایش شما، واقعا جوابی ندارم ...
برای خالص شدنم دعا کنید ... ادعای غلامی آفتاب را دارم، دعا کنید بشوم آنچه باید که عرضه پیدا کنم بگویم:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود --- ز هرچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است ...
پاسخ:
انشاءالله ...
آمین ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
ممنون از حسن عنایتتان ... امید که خودم هم اصلاح شوم ...
روز و روزگارتان خوش ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
ممنون از عنایت و محبّتتان ... التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار، تواضع میفرمایید ... ممنون از آمدنتان ...
چشم، به فکر قالبی به درد بخور هستم ... ببخشید ...
به بازدیدها هم دل خوش نیستم و از آن نوشته، پشیمانم ... نظرات بالا مؤیّد عرضم است ... عفوم بفرمایید ...
باز هم از آمدنتان سپاسگزارم
التماس دعا
یا حق ...
پاسخ:
آهان! از اون لحاظ!
ممنون از اطلاع رسانی به موقع!
پاسخ:
ببخشید، متوجّه نشدم همشهری! "نگیرشون گیراس" خیلی لهجهش غلیظ بود! میشود توضیح بیشتری بفرمایید؟!
پاسخ:
ممنون از لطفتان و لطفشان ...
پاسخ:
سلام گرامی، ممنون از محبّتتان، مشکل شاید از گیرندگی من باشد، شما راحت باشید!
یا حق!
پاسخ:
ممنون از لطفتان، به هر حال همیشه از لطف و عنایت شما و دوستانتان سپاسگزارم ...
پاسخ:
خوب ببخشید، به نظرم اگر وقت شریفتان را بهجای کامنت خواندن، صرف مطالعه مطالبم بکنید، و اشتباهاتم را یادآوری کنید، برایم بهتر باشد ...
پاسخ:
موفق باشید
انقدر زود که ماهیها هنوز بیدار نشده باشند!
ومن سالهاست کنار حوض خانه نشستم و برای ماهیها لالایی میخوانم!!!
بعضی وقتا هیچی از یاد ادم نمیره....
حتی یاد تو...
بهم یه سر بزن مطمئنم خوشت میاد