هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

تب تند ...

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ
پسر، داغ تب کرده ... با شوق زاید الوصفی، این و آن را می‌بیند، گریه می‌کند، می‌خندد، خودش را لوس می‌کند، چرب‌زبانی می‌کند، مؤدب می‌شود، حرف گوش کن می‌شود، دیرخواب و زودخیز می‌شود، فعال و کارکُن می‌شود، و می‌جنگد و می‌جنگد ...
تا راضی می‌کند پدر و مادر را به خواستگاری، تا زمینه‌های ازدواج را فراهم می‌کند، تا کمک و هم‌فکری و هم‌کاری همه را جذب می‌کند، تا، تا،‌ تا ...
آخر نمی‌دانید که! او عاشق شده است!
آن سوی میدان هم، دختر تا می‌تواند دست و پا می‌زند و می‌کِشد و کشش می‌آفریند برای خانواده تا راضی به این وصلت شوند، و او هم می‌کوشد چون می‌داند که:
تا که از جانب معشوق نباشد کششی    کوشش عاشق بی‌چاره به جایی نرسد ...
آخر نمی‌دانید که! او هم عاشق شده است!
بالاخره کارها همانطور که می‌خواهند و برایش جان کنده‌اند، راست و ریست می‌شود و از الف تا یاء مقدمات و مؤخرات ازدواج با هزار جان کندن ردیف می‌شود و سرانجام، روزی یا شبی در حضور فامیل و آشنا و همه، آن خطبه ملکوتی خوانده می‌شود و این دو "سر"، "هم‌سر" می‌شوند ...
...
چند ماهی می‌گذرد، و همه چیز هم، می‌گذرد ... دیده‌اید یا شنیده‌اید آیا؟ مجنون، اندک اندک عاقل می‌شود! و لیلی ذره ذره بالغ! و آن موقع هست که زندگی می‌شود "روزمرّگی" یا "روز مرگی" و با پُز تهوّع آور روشنفکری، هر روز و هرشب، وقیح توی صورت هم جمله "وصال، سنگ قبر عشق است" را استفراغ می‌کنند ...
...
دیده‌اید یا شنیده‌اید آیا...؟
و می‌دانید چرا؟
یادتان هست؟ پسر شیدا و شیفته جمال دختر شد، آن روز اولی که دختر، توی کلاس، یا ماشین، یا کافه، یا پارک یا هرجا، بی‌باک و بی‌پروا، به روی پسر تابید و درخشید و چشمش را خیره کرد و پسر هم بی‌باک‌تر و بی‌پرواتر، چشمانش را به آن خورشید دل‌آرا دوخت و شدت تابش و کشش چنان بود که وقتی به اطراف نگاه کرد، دیگر چیزی ندید ... .
رونق بازار دختر، حالا رفته، و پسر، آن آفتاب دل‌آرا را اکنون، خورشید قلابی و  تجمعی از نور خیره‌کننده لامپهای درخشانی می‌داند، رنگ به رنگ، ولی مصنوعی، چون حالا مجنون ما دیگر "عاقل" شده!
بازار پسر هم برای دختر کساد شده و غزلهای سرخ و داغ پسر را، مشتی لفاظی برای تور کردن می‌داند ...، چون حالا "لیلی" بالغ شده!
اما این را یادتان نیست، که همان‌وقت در دل پسر، آتشفشانی برپا شد از کششهای ظاهری طرف و در دل دختر نیز ... آخر کسی از دل آدمها خبر ندارد که!
...
پسر از روز اول ترمزی برای نگاه‌هایش و برای دل هرزه‌گردش نداشت، و این بی‌ترمزی، حالا دارد کار دست لیلی ما و البته مجنون ما می‌دهد! از آنجا که خوش گفته‌اند: "در جهان پیل مست بسیار است    دست بالای دست بسیار است" جمال دختر، در پی مقایسه‌های پسر از سکه افتاده و پسر، حالا، منیژه و ژولیت و شیرین و فلانه و فلانه و فلانه (!) را "لیلی‌تر" از لیلی همخانه‌اش می‌بیند!!!
و دختر هم شاید ...!
اما چاره کار چیست؟
زیاده گفتم، و جایز نیست ملال‌آفریدن بیشتر ... اما اگر یک زمانی، یک جایی، یک مجنونی و لیلایی را دیدید که ناپرهیزی کردند و این مدلی هم را دیدند و خواستند و به هم رسیدند، آب پاکی را روی دستشان نریزید که من می‌دانم! شما آخرش همدیگر را مثل آدامس جویده بی‌مزه شده تف خواهید نمود...! نه برادر من! چاره دارد، که خدا هیچ دردی را بی‌درمان رها نکرده و درمانش همین نسخه است که:

دلآرامی که داری دل در او بند                  دگر چشم از همه عالم فروبند ...

مواظب چشمشان باشند، دلشان تا ابد برای هم خواهد تپید برادر!
 

سایت گرامی صراط‌نیوز، باز هم شاگردنوازی کرده است ...
لینک این مطلب در صراط
<
۹۱/۰۵/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۷)

سلام
مطلب شما در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز منتشر شد
لینک مطلب شما در صراط:
http://www.seratnews.ir/fa/weblog
با تشکر
.....................................
با لینک کردن صراط در وبلاگ خود ما را یاری نمایید.
......................................
برای انجام تبلیغات رایگان وبلاگ خود به صفحه وبلاگ سایت صراط مراجعه نمایید.
پاسخ:

ممنون ... واقعا ممنون ...
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت...........
پاسخ:

خودش، خودش را جدی گرفت؟ بعید می دانم! چون از مترسکی، ترسید!
اولش با خودم میگفتم داستان تکراریه به قول بزرگی همه میدونن که "عاشقی سوزی داره/بیست و پنج روزی داره!
اما نسخه‌ای که آخرش پیچیدید خیلی بکر و ماهرانه بود
پاسخ:

همان که می‌فرمایید، داستان تکراری و درد مکرّر ...
خدا کند "خدایی" زندگی کنیم تا درمان شویم ...
ممنون از بزرگواری و عنایتتان
التماس دعا ...
سلام ممد جون فدات بشم
خیلی سایتت باحال بود
حال کردم از مطالب بسیار به روز و ارزنده ات
دوستت دارم
بوووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسس
پاسخ:

سلام دانیال عزیزم! فدای مرام و محبّتت! بیشتر از لیاقتم، به من لطف داری! شاد و موفّق باشی ... التماس دعا ...
۰۱ مهر ۹۱ ، ۲۳:۲۷ ازدل به دفتر از دفتر به دلها
سلام و احترام ممنونم از تذکرتان انشاالله من بعد رعایت میکنم
واقعا مطالب خوب و پرمحتوا با قلم بسیار زیبا نوشتید خیلی استفاده کردم امیدارم موفق و موید باشید. انشاالله
پاسخ:

سلام بزرگوار

ممنون از لطفتان و باز هم به خاطر جسارتم، عذرخواهم ...

روزگارتان خوش ...

التماس دعا

سلام و عرض ادب

داشتم ورق می زدم دفترچه آفتابیتان را ... به اینجا رسیدم

الحق و الانصاف که خوب بیان نمودید

می دانید

یکی از بدترین معضلات جامعه ی امروزمان ،دوستی های بی سر وتهی است که به ازدواج نم انجامد و یا اگر به ازدواج ختم بشود آخر سر به مهر طلاقی در شناسنامه های طرفین منجر میشود و یا اگر خیلی خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم،زندگیشان تداوم می یابد ولی نه مثل سابق با آن مهر و عشق آتشین !

و یک مورد که بنده مخالف صد در صد آن هستم و نمی دانم درست است یا غلط و از شما خواهشمندم که درست یا غلط بودنش را نشانم دهید اینکه :در ازدواج،طرفین باید عاشق و خواهان سیرت هم شوند،نه صورت.

چرا که صورت زیبا را همه دارند و این سیرت زیباست که کمیاب است.

ولی متاسفانه این مورد را کم دیده ام.

حتی آنکه سیرت زیبا را میخواهد،هم.....

بگذریم...

انشاالله که جوانان و زوج های جوان با یاد خدا و توکل بر او،زندگیشان پر از مهر و عشق باشد و تداوم یابد این مهر و عشق.

زندگی شما برادر بزرگوار هم ،سراسر عشق و مهرتان نسبت به هم بی انتها باد.

در پناه خدا.

پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از عنایتی که به حقیر داشته‌اید و نظر لطفی که به سیاهه‌ام دارید ...
بنده هم موافق صددرصد نظر شما هستم. ازدواج بنایی است که طرفین یک عمر باید در آن با آرامش و خوشبختی «زندگی» کنند (نه این که فقط زنده باشند ...) و این بنای ماندگار، بایستی با مصالح و ابزار ماندگار و پاینده پی‌ریزی شود ... صورت و جمال -هرچند زیباترین- ماندگاری و دوام ندارد و آنچه دل همسران را به هم گرم و امیدوار می‌کند، سیرت و کردار نیک است ... .
از خداوند مهربان خواستارم برای سفر شما تا بهشت هم، همسفری نیک‌اندیش، نیک‌خُلق و نیک‌رفتار و همچنین نیک‌خَلق نصیب فرماید ... .
باز هم از لطف و دعای خوبتان سپاسگزارم
التماس دعا
http://www.aparat.com/v/TNZsO

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">