هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

خوب، بد،‌ زشت

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ

خوب:

سِلام، عِیدِتان مُبارک، مِخِم بِچّه‌مانِه عقیقه کُنِم، مِشَه بجای مجلس گیریفتَن، گوشت گُسبَند عقیقه‌ش رِه بُبُرِم توی خیریَه و بهزیستی و ... تُخس کُنِم؟

بد:

بِچّمان تا نِصبِ شَب مِرَه مجلس اهل بیت،‌خدا قوبول کُنَه،‌ولی نِمدِنِن مو و نِنَه‌ش تا وَختی مِیَه چقدر از دلواپسی بال بال مِزِنِم ...

زشت:

درسی نخاندُم،‌ولی چون هَمَه از صدای مو تعریف مِکِردَن، رَفتُم کلاس مدّایی! یَک حاج خانُم معقول و مقبول که اویَم عِین خودُم سه کلاس سِوات دِرَه استاد مایَه! دیروز مُگُف روایت دِرِم که اَگِر مِخِن توی مولودی دفّ بِزِنِن، دفّ زِنجیردار و حَلقَه‌دار بِزِنِن که اجرش مِثِ زنجیرزنی امام حسینَه (!!!) یک روایت دِگَه هَم مُگُف که اگِر اُنقَد بِزِنِن تا دفّ پارَه بِرَه، دفّ شِهید رِفتَه (!!!)

----

آخر‌نوشت: موقع شنیدن این دو تا روایت اخیر، باور بفرمایید، چشمام به قاعده همون دف کذایی گشاد شده و فکم نیز سقوط آزاد نموده بود!!!

<
۹۱/۰۵/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
میرمحمد

احکام

خاطرات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">