نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم ...
گریه دارد «غربت» ما ... زاری دارد «غریبی» ما ... بغضهای کهنه و داغ را بشکنید و تلخ بگریید که گریه دارد حال و احوال ما ... .
امام رئوف را مأمون به خراسان نیاورد؛ مأمون و هزار جدّ و نسلش، قدرت تکان دادن برگی را هم ندارند، چه برسد به کوچ دادن ولی الله الأعظم! این مهربانی خدا بود که برای آرام «دل» ما، پارهی قلب رحمةٌ للعالمین را به این «غریبستان» فرستاد!
«آقا» آمد، سه سال میهمان بود و بعد میزبان صدها سالهی آهوان رمیدهی قلبهای ما شد ... .
«آقا» آمد و با آمدنش نعمت و رحمت و برکت و کرامت آورد به این کویر داغ سرد ... .
«آقا» آمد، مالک و صاحب و ولیّنعمت و سلطان ... و سلطان در اقلیم خودش هرگز غریب نیست ... مگر آن که رعیت قدرش را ندانند!
اگر میگوییم «غریبالغرباء» حواسمان فقط به «غریب»ش است و غافلیم از «غرباء»!
غرباء ماییم که در سایهی این «آقا» هستیم و همهاش مینالیم! مگر نه این است که آقایمان «رضا»ست؟ چرا ما نیستیم پس؟!
غرباء ماییم که وقتی میگوییم «زیارت رفتی، التماس دعا...» در ذهنمان هرچه مرور میکنیم از دنیاست! و به نظر، دعا برای «عقلرس شدن» مسخره و تعارف مینماید!
و غرباء ماییم که عمری آرزومند «خادمی»اش هستیم، ولی یک روز هم نشده که با «گناه نکردن» خدمتش کنیم!
آری! غرباء ماییم، دلیلش هم هزاران هزار بیمعرفتی و نمکنشناسیمان ... .
********
1. روزش شب نمیشود مگر این که دویست سیصدتا قسم دروغ بخورد. اصلا نافش را با دزدی و کلاهبرداری برداشتهاند. طوری از شیادیهایش تعریف میکند که انگار حماسهی رستم بوده! هرجا هم پایش گیر میافتد، رشوه مشکلگشایش است. خودش هم میداند که پولش برکتی ندارد، ولی به قول خودش مال حلال از گلویش پایین نمیرود! زیارت که میآید اما ... انصافا دست و دلش میلرزد ... . در حرم آقا، حتی اگر سکه طلا به پایش ریخته باشد، حواسش به زیارت و عبادت هست و هرگز حتی فکر دستکجی هم نمیکند ... . اینجا خانهی آقاست، عزت دارد.
2. خانم، حجاب درست و حسابی ندارد، ولی قبل از ورود به بازرسی حرم، چادرش را از کیفش در میآورد، رویش را قشنگ میگیرد و بعد با ادب و احترام وارد میشود. میپرسم به خاطر این که بازرسی گیر میدهد و بدون چادر راه نمیدهند ...؟ میگوید نه! خودم واقعاً به حرمت آستان مقدس و احترام آقا اینجا چادر سر میکنم!
3. اساساً آدم بد دهن و بداخلاق و بیآبروییست. در محل کار، ملاحظهی احدی را نمیکند. به اندک بهانهای عصبانی میشود و بعد چشمانش را میبندد و دهانش را باز میکند و طرفش را (چه همکار، یا مشتری، یا زیردست و ...) به فحش میبندد! امّا از در حرم که وارد میشود، با طمأنینه و ادب و آرامش ... انگار اصلاً آن آدم نیست! توی سرش هم بزنی، صدایش در نمیآید! واقعاً حرمت آقا را نگه میدارد.
4. از همان ایستگاه اول که سوار اتوبوس شدند تا دم در حرم با هم زدند و کوبیدند و گفتند و خندیدند! سه رفیق گرمابه و گلستان که کتابخانهی حرم پاتوق این روزهایشان شده. از کنار کسی رد نمیشدند مگر این که مورد لطف تکهپرانی قرار میدادند! کیف میکردند که متلکهایی به دخترها میگویند که طرف هرچقدر هم خوددار باشد، باز هم برافروخته میشود و واکنش نشان میدهد. امّا از دم در حرم، ورق بر میگردد و بچه مثبت میشوند! دمشان گرم که حواسشان به حرمت حریم هست .... .
********
«حاج آقا سلام! اونجا حرم امام رضاست؟ لطف میکنین گوشی رو بگیرین سمت ضریح ... ؟ التماس دعا ...»
«سلام مامان! الان توی حرمم، صحن آزادی، روبروی ایوون طلا، گوشی رو میگیرم سمت ضریح با آقا صحبت کن ...»
...
سالیان سال است که ارادتمندان حضرت -آنان که به هر دلیلی پای سفر به مشهد و زیارت حرم مطهرش را ندارند- به این شیوه عرض ارادت و سلام و زیارت میکنند. سیمهای مسی تلفن و یا امواج موبایل، واسطهای شدهاند برای نزدیکتر شدن دلدادگان به مولایشان. اخیراً هم آستان قدس رضوی، به عنوان متولی حرم و خدمتگزار زائرین آقا، همّت کرده و با هزینهای سنگین و اختصاص شمارهی تلفنی رُند، تعداد زیادی خط تلفن و راهاندازی سیستم گویای خودکار (ارتباط با ضریح مطهر) این سَبک زیارت را تسهیل کرده است. هماکنون، مخصوصاً این ایّام خاص، در هر شبانهروز دهها هزار عاشق و شیدای حضرت امام رضا علیه السلام با این سامانه تماس میگیرند و با آقا ارتباط برقرار میکنند و «سلام و زیارت» میکنند.
و امّا ... لحظهای درنگ ... .
بیایید کمی فکر کنیم!
...
اذن دخول حرم را خواندهاید؟
... اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فى غَیْبَتِهِ، کَما اَعْتَقِدُها فى حَضْرَتِهِ،
خداوندا، من حرمت صاحب این شهادتگاه شریف را در زمان غیبتش، همچنان زمان حضورش، باور دارم ...
وَاَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآئَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَحْیآءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ،
میدانم که پیامبر تو و جانشینانش زندهاند و نزد تو روزی میخورند ...
یَرَوْنَ مَقامى وَیَسْمَعُونَ کَلامى، وَیَرُدُّونَ سَلامى ...
میبینند جایگاه مرا و میشنوند سخنم را و جواب سلامم را میدهند ...
آری، گواهی میدهیم حضور حضرتش را، حتی پس از شهادت و مگر نه این است که ما شیعیان، برای امام معصوم علیه السلام شأن حیات و ممات یکسان معتقدیم؟
آیا قدرت «دیداری» و «شنیداری» حضرت، محدود به همین چهاردیواری است که با بازرسی وارد آن میشویم؟! آیا آن قدرت و علم امام، با تلفن یا اینترنت بیشتر میشود؟!
اگر علم و سمع و بصر روح مطهّر امام را طوری بدانیم که (نعوذ بالله) سلام و زیارت ما را با تلفن و ... بهتر درمییابد، باید در شیعه بودنمان تجدید نظر کنیم!
و آستان قدس رضوی، بزرگترین نهاد فرهنگی جهان اسلام، لازم نیست احیاناً زحمتی بکشد و متحمّل هزینهای شود برای فرهنگسازی و تصحیح باور خلقالله نسبت به نزدیک و آگاه دانستن روح ملکوتی امام در هر حال و در هر جا ... فقط بزرگواری کند و در جهت تأیید و ترویج این باورهای خرافی، سرمایهگذاری چند ده میلیونی نکند!
********
درگوشی: وقتی با تلفن با امامم حرف میزنم، محبوسش میدانم در آن چهار دیواری ... و این میشود که در حرم خیلی خیلی خوبتر میشوم از آنچه در بیرون حرم هستم! خدا کند خوب باشم، همه جا و همه وقت ... چون او میبیند و میداند و تمام این دنیا حرم اوست ... .
مرتبط: