شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۰۱ ب.ظ
1. در راستای "عطربازی"مان، صبح امروز با "دانهیل قهوهای" عزیز همنفس شدیم و اوّل هفتهمان را با یک عالمه حسّ خوب شروع کردیم! در اتوبوس که بحمدلله اتّفاق خاصّی نیفتاد! ولی به محض پیاده شدن از اتوبوس، چند قدمی که راه رفتم، بانوی میانسال عربی (و یا بانوی عرب میانسالی!) از پشت سر قدمشان را به قدم حقیر رساندند و شیشهی عطر نصفهای را به زور اهدا فرمودند و ما را با انبوهی حیرت و شگفتی تنها گذاشتند! بویش که کردم، همان رایحه لیموی مورد علاقه خودشان را حس کردم! عطر "سیترون" است گویا و البتّه قدری کهنه! حالا از صبح دارم فکر میکنم که این بنده خدا اگر وبلاگنویس باشد، امشب اینطوری مطلب میزند که:
صبح امروز، از کنار آقایی میگذشتم که بوی خوبی میداد! از بس بویش خوب بود، ترسیدم چشم بخورد! فلذا شیشه عطر گندیدهام را به ایشان دادم که بوی گند بگیرد و خدای نکرده طوریش نشود ...!
و یا این که:
صبح امروز، از کنار آقایی میگذشتم که بوی گندی میداد! از بس بدبو بود، در حقّش مادری (خواهری؟! رفاقت؟! بوووووق؟!) کردم و شیشه عطر نازنینم را به وی اعطا فرمودم! باشد که آگاه شود به خطای خویش!
قدرنشناس نیستم و همینجا صمیمانه ازشان تشکّر میکنم، ولی قضاوت در مورد پُست جدید وبلاگ فرضیشان با خودتان!!!
2. هر مطلب جدیدی که مینویسم و منتشر میکنم، موجی از کامنتهای تبلیغاتی از جانب موتورهای محترم اسپمر، روانه وبلاگ حقیر میشوند! و مطمئنّاً تأیید و انتشار آنها، گامی است در راستای رسیدن آن بزرگواران به اهداف سودجویانهشان! به همین دلیل، زین پس ببینید چه بلایی بر سرشان میآورم! شما هم بیاموزید!
3. سال نود و یک هم دارد به نیمه میرسد ... آیا ما هم به نیم آنچه خدا از ما در این سال میخواست، رسیدهایم ...؟
4. این روزها، دیگر رژیم جواب نمیدهد و باید ورزش را سنگینتر کنم ... برای دو رقمی شدنم دعا کنید!
<
۹۱/۰۶/۲۵
۱
۰
پاسخ:
سلام بزرگوار! ممنون از عنایتتان! ندیده پسندیدیم! نشان به آن نشان که لینکتان را اصلاح فرمودیم!
یا حق!
پاسخ:
سلام
چیزی که آنجا نوشتم، مزاح بود و حقیقتاً خودم همین برداشت را داشتم ...
اگر قابل و لایق باشم، به روی چشم ...
دعا میکنم همواره کبوتر جَلد حرم آقای مهربان شود ...
ممنون از تذکّرتان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
شاید! این فرضیه انصافاً نوبر است! خدا عاقبتمان را بخیر بگرداند! مخصوصاً این که از آن جورهای دیگر نصیبمان نشود!
جسارتاً شما کدام تسنیم هستید؟ تسنیم7 یا زائران محرم؟
پاسخ:
سلام دوباره
این از بزرگواریتان است ... بخدا شرمنده میشوم از این قسم فرمایشهایتان ... ولی میدانم که حکمتی دارد این فروتنیتان و آن هم به ظنّ قوی، شاگردپروری است ...
و باز هم خاضعانه درخواست دارم، در این فضا هم دست به قلم بشوید ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام استاد نازنینم!
ممنون از عنایتتان!
نگران نباشید! این تحفه، "نطنز" تر از این حرفهاست!
با کمال جدّیّت!
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از عنایتتان
سه رقمی خیلی عجیب است؟! پاک ناامید شدیم از خودمان! مردیم و رفتیم پی کارمان از خجالت!
افتادن در بند سه هم دور از جانتان! شما که خودتان استاد معرفت و مرام حقیر هستید ...
کنزو! دوست قدیمی و صمیمی! ممنون که به یادم آوردید! حقیقتش الآن حتّی شیشه خالی هم ازش ندارم و همین باعث غفلتم شد! ممنون از یادآوریتان! و حتماً آن کنزوی مطلوبتان را بفرمایید!
کمک در چه زمینهای منظورتان است؟ البتّه در هر زمینهای، دعای خیرتان بهترین کمک است ...
عطر توکّل منظورتان است؟! داریمشان!
باز هم سپاس از آمدنتان
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
این شکلک:
و کدامین کنزو؟!
پاسخ:
سلام
باور نکنید! از بس عطرهای مختلف را به خودمان مالیدهایم، شامهتان به هم خورده ...
دعا کنید آدم شوم ... شهادت پیشکش بندگان خوب خدا ...
پاسخ:
سلام دوباره
بنده خدا هوایتان را داشته، وگرنه اصولاً با نمونه، عطر نمیفروشد و فقط اسم میپرسد ... یعنی اگر عطری یا شیشهای ببرید و بگویید از این میخواهم، و اسمش را نمیدانم، خیلی بعید است همکاری کند!
انشاءالله به یک جایی که رسیدم، شرح مفصّل اضافه وزن و کم کردنم را مینویسم! برای عبرت همگان! دعا کنید بشود! آن وقت عجایبی خواهید شنید که این در مقابلش هیچ است!
به هرحال ممنون از لطفتان ...
پاسخ:
سلام دوباره
1. من همواره باور دارم که بزرگوارانی که میآیند و میخوانند و میروند، "معلّمانی" هستند که حواسشان به مشق نوشتنم هست ... خیلی باید مراقب باشم ... خیلی ...
2. بحث تواضع و تعارف نیست، که خدای خود شاهد است به صدق گفتارم ... صمیمانه درخواست دارم غلطهایم را گوشزد کنید ... .
3. صلاح مملکت خویش خسروان دانند ... دیگر با این درخواست، اسائه ادب نمیکنم و ذرّهتر از آنم که بخواهم درخواست دلیل کنم ... ببخشایید جسارتم را ...
4. دعا کنید آدم شوم، همین ...
پاسخ:
سلام
شاید با بوییدن نمونههای گونههای مختلف کنزو که موجودی دارند، یادتان بیاید، این هم راهش!
در مورد برخی (همچون حقیر) نخوردن حلال و طیّب است و خوردن مایهی درد و رنج! ممنون از راهنماییتان!
همسر هم سلام میرسانند و میفرمایند برای ما سلامتیشان مهمترین چیز است! مهمتر از تیپ و قیافهشان حتّی!
التماس دعا
پاسخ:
سلام بزرگوار ... ممنون از آمدنتان و شرمندهام از این که بندگان خوب خدا اینطور حسن ظن دارند به این بنده نااهل خدا ... خیلی بیشتر از لیاقتش ...
به وبلاگتان آمدم و "نانوشته" را خواندم ... دلم کباب شد ...
چشمانم را به ضیافت باران فراخواندید ...
خیرتان قبول ...
پاسخ:
سلام بزرگوار! ممنون از عنایتتان! و سپاس از پیشنهادتان!
حتماً خواهیم چشید انشاءالله!
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
بزرگواری فرمودید ... ممنون از لطفتان ...
بانوی عرب را هم دعا بفرمایید که از سر حسن ظنّ و بزرگواری به این بندهی بیمرام لطف داشتند ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
پناه بر خدا! به این یکی دیگر فکر نکرده بودم! آش با جاش! ممنون از یادآوریتان!
ای بابا! شرمنده و پشیمانمان نکنید از اعترافمان! به جای این ابراز احساسات (احساسات که چه عرض کنم! هیجانات و وحشتها!) برایم دعا کنید!
پاسخ:
سلام بنده خوب خدا
ممنون از عنایتتان ...
سوءتفاهم پیش آمده را ببخشایید ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بنده خوب خدا
امیدوارم دادار مهربان، آرام را به دل پاکتان برگرداند ... .
pms همان سندرم پیشقاعدگی است که شایعترین علامتش، همین آشفتگیهای روحی و افسردگی و اضطراب مقطعی است ... .
در مورد رفتن به آسایشگاه بیماران خاص و معلولین هم، تجربهی شخصی خودم را عرض کردم که واقعاً وقتی آنجا میروم، و آنان را میبینم، از دردهای خودم فراموش میکنم ... ببخشید جسارتم را ...
در مورد دکتر "محرز" هم از دوستان سؤال کردم، بانوی شمارهی یک ایران هستند در زمینه درمان بیماریهای عفونی، امید که خداوند مهربان، دست ایشان را شفا قرار دهد ...
یکی دو روز قبل از حجامت، باخبرم کنید ...
باز هم سپاس از توجّهتان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام سیّدنا
بسیار زیبا ...
این هم خالی از لطف نیست:
"روزی امام موسی صدر در یک کلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد کرد و همه را مجذوب نمود. اواخر سخنرانی یک خانم جوان و زیبا که از این توفیق یک عالم مسلمان بسیار دلخور بود به دوستانش گفت: من میدانم چه طور حالش را بگیرم و ضایعش کنم! و بلافاصله پس از پایان سخنرانی در حالی که همه را متوجه خود کرده بود جلورفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد. ایشان طبق عادت دستشان را روی سینه گذاشتند.
او هم که منتظر همین بود پرسید: میخواهید نجس نشوید؟ (و به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سوءتفاهم خانمهاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و ...)
ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: "بل لأحافظ علی طهارتک!" بلکه بر عکس تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را میآلاید ... این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه نه تنها توطئه او را خنثی کرد بلکه کار برعکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمده و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند... ."
ممنون از لطفتان
التماس دعا
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از عنایتتان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام استاد بزرگوار
ممنون از لطفتان و دعوت حقیر ...
موفق باشید
به امید طلوع آفتاب ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
قبل از دعوتتان، آمدم و استفاده کردم! ممنون از لطفتان!
یا حق
پاسخ:
سلام بزرگوار ... همواره شرمنده شما اساتید مهربانم هستم ... و واقعاً دیگر چیزی ندارم بگویم در جواب این همه لطف و کرامتتان ...
در مورد سؤالتان هم، آیا آن ودیعه و شارژ قابل برگشت هست؟ و این که از کدام یک از مراجع معظّم، پیروی میکنید؟
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از نظر لطفتان و سپاس از روحیه دادنتان! بسی متورّم شدیم از سرخوشی!
وزن مهم نیست، سلامتی را دریابید!
به امید سلامتی همه و شما و من!
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
همینطوری! خیلی ساده! و احتمالاً بنده خدا خیال کرد ما آدم هستیم، آمد محبّتی کند ...
دانهیل قرمز را هم با شما موافقیم! سپاس از همسلیقگیتان!
و ممنون از روحیه دادنتان! دعا کنید برای خوب شدن ظاهر و باطنم!
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از لطفتان ...
چشمان مهربانتان ناز میبینند!
ظاهراً همسلیقهایم!
1. ترکیب اوّلی، باید دیدنی و بوییدنی باشد!
2. خیابان پنجم را پایهایم! ولی شانل به بودجهی ما نمیخورد! شرمنده!
3. آن ترکیب ژوپی را هم باید چشید!
بسیار سپاسگزارم از پیشنهادهای عالیتان! و امیدوارم همیشه از الطافتان بهرهمند باشم ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از لطفتان!
قابلی نداشت! پیشنهاد سرآشپز بود دیگر!
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار! ممنون از عنایت و لطفتان ... به روی چشم! قابل و لایق باشم، نایبالزیاره و دعاگویتان خواهم بود انشاءالله ...
ممنون از تذکّرتان! میدانم! و 4-5 ماهی هم هست که کارهایی دارم میکنم! دعا کنید به نتیجهی آبرومندی برسد، از طریق همین جریده اطّلاع خواهم داد!!!
در مورد اسم هم محبّت فرمودید، ولی با همان "تسنیم" به همراه آدرس وبلاگتان میشناختمتان ... حال که میخواهید عوضش کنید، به نظرم "زائر محرم" و یا "مسکوب" هم بد نباشد ... باز هم خودتان بهتر میدانید ...
همیشه از لطف و شاگردنوازیتان ممنون بوده و هستم و همچنان چشم انتظار به روز شدن وبلاگ نازنین و باصفایتان هستم ...
میلاد ماهترین دختر ایران هم مبارک ...
برای خوب شدنم دعا کنید ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از نظر لطفتان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام استاد بزرگوارم
این روز عید، چشمم روشن شد به مقدم نورانیتان ...
خیلی لطف فرمودید ... بیشتر از لیاقتم ... و از خدا توفیق قدردانی میخواهم ...
ممنون از محبّتتان و التماس دعا ...
پاسخ:
سلام استاد گرامی
به این مطلب دقّت نکرده بودم. ممنون از نکتهبینیتان!
در نظرسنجی بلاگفا (که برای مهاجرت به اینجا از دوستان خواسته بودم نظر بدهند) بیشترین دغدغهی عزیزان خوانندهام، مطّلع شدن از به روز شدن وبلاگ است که در بلاگفا در قسمت "وبلاگ دوستان" به راحتی فراهم بود. حال، در این سرویس، به نظرتان به جز استفاده از گوگل ریدر، راه حلّی هست؟ ممنون میشوم اگر تأمّل و ارشادی بفرمایید.
باز هم از لطفتان ساسگزارم
التماس دعا
پاسخ:
سلام استاد نازنینم
دقیقاً حقیر هم متوجّه همین مطلب شده بودم
به نظرم، این خیلی به نفع "صرفهجویی در مصرف ترافیک خوانندگان" و نیز "سرعت بارگزاری مطلب نویسنده" هست. اطّلاعات فنّی زیادی ندارم، ولی شنیدهام که استفاده از تکنولوژی "آژاکس" این سرعت را به مراتب بیشتر هم میکند؛ یعنی برای refresh حتی نیاز به همین هم نیست و خود به خود رفرش میشود! نمیدانم، شاید در سیستم بلاگ هم هست و من خبر ندارم.
به هرحال از دقّت نظرتان خیلی ممنونم
التماس دعا
بیا به وبلاگ من سر بزن
90 % کسایی که اومدن به وب من از از مطالب خوششون اومده
تو هم بیا
راستی تازگیا نظرات خیلی کم شده
نظر یادت نره بذاری
توی نظر سنجی هم شرکت کن
اگر تز وبلاگم خوشت اومد هر روز بیا سر بزن چون هر روز من آپ میکنم