پرسید: چرا «هم از آفتاب»؟
گفتم: مینویسم، هم از خودم، و هم از آفتاب ... و میدانم که آنچه به درد میخورد، نه نوشتههای من، که آنهایی است که «از آفتاب» آوردهام ...
پرسید: مگر تو چکارهای؟
گفتم: بیکارم، ولی اسم نوشتهام برای «غلام آفتاب» بودن!
* * * * * * * *
خرقهی زهد و جام می گرچه نه در خور همند
این همه نقش میزنم در طلب رضای تو ...