سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۳۹ ب.ظ
باید بیاموزم، اگر نقطه ضعفی از عزیزی دیدم، سعی کنم با آن طوری رفتار کنم، که عزیزم رنجه نشود، نه این که آن را اهرم و ابزاری کنم برای آزردنش، و برای سوزاندنش ... .
باید بیاموزم، همچنان که درک شدنم توسّط دیگران، برایم خوشایند است و دلم را آرام میکند، من هم باید درکشان کنم، و دلشان را آرام کنم ... .
باید بیاموزم، آدمهای اطرافم، "آدم" هستند، مثل خودم، آینهای از نیازها و رازهای خودم ... همانطور که دیدمشان بخواهمشان، نه همانطور که انتظار دارم شکل بگیرند ... .
باید بیاموزم، قبل از این که در دادگاه قلبم، کسی را محکوم کنم، حتماً بدون افراط و تفریط محاکمهاش کنم ... پیشداوری، ناشی از غریزه است، نه عقل ... .
باید بیاموزم، زندگی همین آمدنها و رفتنهاست، همین زخم زدنها و بریدنها، همین سوختنها و ساختنها ... اگر زندگی، خوشایندم شد، باید به ایمانم شک کنم که:
"الدّنیا سِجنُ المؤمن و جنّة الکافِر..."
خدایا! راضیم کن به رضای خودت ...
پاورقی: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است ....
امشب، در تلویزیون، لاشه سوخته چند خودرو را دیدم و داغ دلم برای آن دختری تازه شد که بارها و بارها برایش بارانی شدم ... حاضرم زندگیام را بدهم، ولی او یک بار دیگر هم شده، همخنده بابایش شود ... شما هم مثل من، با دیدنش، به یاد رقیّه میافتید؟
<
۹۱/۰۶/۰۷
۰
۰
پاسخ:
سلام استاد بزرگوارم، ممنون که قدم رنجه فرمودید و قلم ...
اجرتان با دادار مهربان
التماس دعا ...
پاسخ:
مولا، یاورتان ... سلام خدا بر او و ارواحمان فدایش ...
پاسخ:
سلام
سپاس از همدلی تان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
وحیده افضلی:
آرمیتا! بباف موهاتو! تا همه نگات کنن
همهی فرشتههای آسمون صدات کنن
هی بزن چرخ... بزن چرخ... بشین روی چمن
تا که گنجیشکا بیان گریه رو شونههات کنن
توی چشمای سیاهت پر خنده... پر اشک
چی میشد گلولهها نگا به گریههات کنن
میدونی نقاشیهات، تاریخ کشورم میشن
یه روزی میاد که قهرمان قصههات کنن
آرمیتا! اطلسیها میخوان بیان رو دامنت
خودشونو قربون حالت خندههات کنن
دوس دارم بالا بری بالاتر از ستارهها
هی بری بالاتر و زمینیا نگات کنن
شک نکن یه روز میاد... یه روز که خندههای تو
همهی قاتلای دنیا رو کیش و مات کنن
آرمیتا! موهاتو کوتاه نکنی! کبوترا
اومدن لونه توی قشنگی موهات کنن
تو میخوای حضرت آقا رو «پدر» خطاب کنی
حضرت آقا میخوان تو رو «پری» صدات کنن...
پاسخ:
تاریخ، همواره تکرار می شود ... و دختر سه ساله نیز ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
نظر لطفتان است، هرچه داریم از شاگردی شما بزرگان است ...
پاسخ:
سلام استاد بزرگوار
خدای را شاکرم که سیاههام، مقبول طبع مردم صاحبنظری همچون شما هنرمند عزیز واقع شده است، و بسیار سپاسگزارم از لطفتان به بنده حقیر ...
حتماً از مطالب پربار و ارزندهتان مستفیض خواهم شد ...
التماس دعا ...
پاسخ:
آمین ... ممنون که آمدید، استاد بزرگوارم ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
ممنون از لطف و محبّتتان ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
آرمیتا، دل سوزاندن ندارد ... او آدم بوده و حالا پری شده ...
دلم برای خودم میسوزد که ...
برای آن پیرمرد و پیرزن هم دل نسوزانید! با بزرگ مهربانی معامله کردهاند که یقیناً خوب پاداششان میدهد ... و پاداش او، اقیانوسی است مقابل همه آنهایی که اسم بردید ...
ممنون از آمدنتان
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
شما را از اولیاء الله میدانم ... همین و بس ...
دعا کنید خداوند دست من را هم بگیرد و به لطف و کرمش، چشمم را بینا کند به حقیقتی که شما میبینید ...
اجرتان با حضرت آفتاب
التماس دعا
پاسخ:
سلام
ممنون از لطفتان، انجام وظیفه کردم، التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
نظر لطف شماست
ممنون از آمدنتان
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام
ممنون از آمدنتان، حتماً انجام وظیفه خواهم کرد ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام همشهری گرامی
ممنون از لطف و بزرگواریتان
هر آدم سالمی، نیاز به لطافت طبع و طنز دارد، حتماً بنویسید و اگر با من ناسازی داشت، ایراد را پای ناسالمی من بگذارید ...
برای طلوع آفتاب دعا کنید ...
شامتان خوش ...
پاسخ:
سلام
ممنون
خدمت می رسم
التماس دعا...
پاسخ:
سلام
ممنون از آمدنتان ...
خدا حال ما را هم خوب کند ...التماس دعا
پاسخ:
خدای مهربان، به ایشان شفای کامل و به قلب شما آرامش و شادی عنایت بفرماید ...
التماس دعا ...
پاسخ:
سلام برادر!
الو یک دو سه، آزمایش میشود؟؟!! بله! صدا میاد! صاف و پرقدرت!
پاسخ:
سلام برادر
من همان بلاگفا را هم به زور سر در میآورم! آنجا را نمیدانم! از اهلش بپرسید!
زیباست
چیزی ندارم برای گفتن
جز اینکه شاید بهترین هنر آدمی این باشد که بتواند دشمناش را درک کند
زیرا درک دوستان اگرچه لازم است، اما چندان هم هنر والایی نیست...