سوز و لرز ...
دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ
"روهینگینا" فرزند کوچک و بیدفاع "ائیرینه" از بد روزگار، گذرش به سرزمین پسران "تنزین گیاتسو" افتاد و آنجا ماندگار شد؛ سرزمین پسرانی بیمهر و ستمپیشه و کشتارگر ...
"تنزین گیاتسو" که بیست و سه سال پیش، جایزه گرفته که هرکار دلش میخواهد بکند، به پسرانش (راخینها) دستور داد "روهینگینا" را شکار کرده و کباب کنند؛ و گفت، هرچه بتوانید "روهینگا" را جزغالهتر کنید، خوبتر است و بیشتر خوشم میآید و اگر توانستید خاکسترش کنید که خیلی خوبتر تر است! راخینهای دیوسیرت هم کم نگذاشتند و دمار ... از .... روزگار ... (اینجا را نویسنده، ننوشته، گویا دود چشمش را سوزانده)
"ائیرینه" دورادور، "روهینگینا"ی به سیخ کشیده شده را دید، و فقط دید؛ هرچقدر دلش سوخت، اما دست و دلش به کاری نرفت و نرفت تا اینکه در غروبگاه غریب روز شنبه، بیست و یکم مرداد، قلبش لرزید و اشکش جاری شد ... .
تبصره: میگویم رفقا! حال که دستمان برای نجات "روهینگینا" کوتاه است، بیایید برای قلب "ائیرینه" کاری کنیم!
تکمله: برای کسانی که نشانی دقیقتری میخواهند، میگویم که قلب "ائیرینه" در شانه راستش واقع شده.
تنبیه: خیلیها برای "روهینگینا" نوشتند و خیلیها هم برای قلب "ائیرینه" و من از همه دیرتر رسیدم؛ میدانم قلبهایشان مهربانتر از آن است که نبخشندم ... .
تتمّه: انتخاب اسامی در این داستان، کاملا تصادفی نبوده، و این داستان "پر آب چشم" کاملا واقعی است ... .
سایت گرامی صراط، لطف داشته، مثل همیشه ...
تنبیه: خیلیها برای "روهینگینا" نوشتند و خیلیها هم برای قلب "ائیرینه" و من از همه دیرتر رسیدم؛ میدانم قلبهایشان مهربانتر از آن است که نبخشندم ... .
تتمّه: انتخاب اسامی در این داستان، کاملا تصادفی نبوده، و این داستان "پر آب چشم" کاملا واقعی است ... .
سایت گرامی صراط، لطف داشته، مثل همیشه ...
۹۱/۰۵/۲۳
مطلب شما در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز منتشر شد
لینک مطلب شما در صراط:
با تشکر
..............................
منتظر مطالب پربار شما هستیم.
.............................
التماس دعا