هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

هُش‌دار

چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۵۶ ب.ظ

 

امروز دو مرتبه اخطار گرفتم ... یک بار صبح و یک بار غروب ... خدا قسمتتان نکند چنین تجربه‌ای را ...

امروز دو مرتبه «مرگ» را خیلی خیلی خیلی نزدیک دیدم ... آنقدر نزدیک که به حساب خودم شهادتین را هم خواندم ... و چه ترسی داشتم از مُردن در این حال و روز تبه‌کاری و سیه‌رویی ...

***

دیروز، روز خیلی پرکار و شلوغی بود و دیشب خسته و شکسته به خانه آمدم، اعتراف می‌کنم برخورد درستی با هم‌سرم نداشتم، به بهانه‌ی کاملاً بی‌خودی رنجاندمش و دل پاک و مهربانش را شکستم و همین امروز صبح با آن قدرت‌نمایی «مرگ» هشدار گرفتم ...

***

وای از این فراموشی و غفلت ...

عصر که خسته و پریشان به محلّ کار سوم رفتم، مثلاً درگیر کار شده بودم که صدای شوخی و خنده‌ی دو تا از همکاران بسیار بزرگوار و محترمم آشفته‌ام کرد ... . غافل از این که آن بنده‌های خدا از صبح درگیر کار سنگین بوده‌اند و حالا که کمی سرشان خلوت شده است، مجالی یافته‌اند برای رفع خستگی و تجدید قوا ... . این شد که قدری تند شدم و ناجوانمردانه، پرخاش کردم ... . و آن دو مهربان، با نهایت کرامت و فروتنی، از جسارت کودکانه‌ام گذشتند ... .

هشدار غروب هم، بابت این خبط و خطایم بود ...

***

این را نوشتم که به طور خاص حلالیّت بطلبم از همسر صبورم و از آن دو استاد گرانمایه‌ و مؤمن و از برادر نازنینم، استاد «رضا‌زاده» عزیز و باجناق مهربانم که زحمت بیمارستان و ... به دوش ایشان افتاد ... .

و همچنین، به طور عام حلالیّت بطلبم از شما خوانندگان بزرگوار و دوستان بزرگوارم بابت تضییع وقت و حقّتان ... و بابت بی‌ادبی‌هایم ... نمی‌دانید «مرگ» چقدر نزدیک است و نمی‌دانید چقدر از آن ترسیدم ... .

***

خدایا‌! سپاس که باز هم مهلتم دادی ... . توفیق توبه‌ام عطا فرما، قبل از آن که خیلی دیر بشود ... .

 

 

۹۱/۰۹/۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰
میرمحمد

دل‌نوشت

نظرات  (۱۴)

من خیلی میترسم از مرگ ...
یه بار هم یه جورایی نزدیک بود ولی اینقدر قلبم سیاه شده که متنبه نشدم
دعایم کنید
+یا علی
پاسخ:
سلام بزرگوار
همیشه تندرست و آرام باشید ...
و ان‌شاء الله آخر کارمان با شهادت باشد ...
التماس دعا

سلام بنده ی خوبِ خدا؛

در این که مرگ به هر کداممان بسیار نزدیک است، شکی نیست؛

در این که همیشه با فکر به دنیا و لذات زود گذرش، آن را دور می بینیم هم، هیچ شکی نیست؛

اما من دعا میکنم شما سالیانِ سال، در پناه خدا و سایه ولی نعمتمان، حضرتِ امام رضا علیه السلام و نیز نظر لطف حضرتِ ولی عصر عجل الله، در کنار همسر مهربان و خانواده خوبتان، سلامت باشید و شاد و موفق و به قولِ خودتان: خُدایی؛

بلا به دور، التماس دعا.

پاسخ:
سلام سرور گرامی‌ام ...
ممنون از نظر لطف و مهرتان ...
این که گفتید، بیشتر شرمنده شدم به این همه «داده»ی او و «بی‌معرفتی» من ...
برای آدم شدنم دعا کنید و از خدا بخواهید جور دیگری ببردم ...
عزاداری‌تان مقبول
یا حق ...

سلام و عرض ادب.

زنده ماندنم معجزه ای بود....

سه شنبه بعدازظهر و مرگ در چند قدمی ...

قدر عافیت را حالا بیشتر می دانم.

و خوشحالم که بلا از سر شما هم رفع شد .

التماس دعا

یاحق

پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از لطفتان
و خدای را سپاس که شما هم مهلت دوباره یافته‌اید ...
دعا کنید آخرمان اینطوری تمام نشود ... طور دیگری بشود ...
این روزها و شبهای دعا، فراموشم نکنید ...
۰۲ آذر ۹۱ ، ۱۵:۴۶ عارف عبداله‌زاده
سلام علیکم
یکی از راه های آدم شدن، ترس از مرگ هست ها!
پاسخ:
سلام استاد بزرگوار، سپاس از تذکّرتان ...
حتماً همین است ...
و دعا کنید فراموش نکنم و این ترس برایم بماند تا شاید به آدم شدن نزدیک شوم ...
روزگارتان خوش ...
۰۲ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۲ محمد حسان
انشاالله تا زمانی که روی خط انسانیت و حسینی بودن هستین سالمو زنده باشین و سایتون روی سر خانوادتون باشه در حالی که در پناه آفتابید .
واما ی داستان از خودم -البته با اجازه-
تهران تو باغ عموم توی رودخانه خیلی خروشان درحال دلقک بازی بودیم که کنترل از دستم خارج شد و ...
فقط همینکه مث شما شهادتین رو خوندم از مرگ فراری نیستم ولی خانوادم داغون میشدن اگه منو اونجا از دست میدادن یه لحظه فقط گفتم یازهرا !!
چشام بسته بود دیگه انگار همه چی واسم تموم شده باشه ولی یه لحظه نفهمیدم چی شد دیدم بین دستای عمم و سالم موندم الان دارم واستون کامنت میدم .
خیلی لحظه ی جالبی بود واسم ؟؟

ابوالفضل پشت و پناهتون و یاعلی
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از لطف و عنایت همیشگی‌تان ...
خدای را سپاس که عمر دوباره‌تان داد و سایه‌تان بر سرمان باقی ماند ...
عاقبتتان به خیر و شهادت ...
التماس دعا ...

چله ی گروهی زیارت عاشورا :


آن قدر سوگــــــ می بارد از در و دیوار عالم که شاید تنها بتوان سر بر شانه ی غم گذاشت و گریست در باران خون و ایمان

غروب عاشورا تا اربعین را کنار چله نشینی و تنهایی بانو زینب ٬ چله نشین زیارت عاشوراییم تا بگوییم هر چه نبودیم ... هر چه نیستیم ...همان قدر و بیشترش شرمساریم ...

چراغ هایمان خاموشند

هر که می خواهد برود راهش باز است

اما

اگر می مانید

اگر همراهید

بسم الله ...

پاسخ:
سلام بزرگوار
سپاس از دعوتتان ...
امید که عاقبتمان با لبیک به او رقم بخورد ...
التماس دعا
خداروشکر که سالمین......واقعا خداروشکر!

کاش خدا به همه واسه خبطش ازاین هشدارا یده....بعضی ها که به حال خودشون رها شدن!!
ومعلومه که شما خاصّی!......خوش به حالتون..!

بیشتر مراقب باشین لطفااااااا..
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از محبّتتان ...
خاص ...؟ اگر خاص بودم، اهل خطا نبودم که این طور گوشم را بپیچانند ...
دعا کنید آدم شوم ...
چشم!
سالم و سربلند باشید
التماس دعا ...
راستی من چندین باربه استقبال مرگ رفتم اما باز مهلتم داده شد!
اما یادم نمیاد برای هیشکدومشون ترسیده باشم!
حالا این بده یا خوب؟؟؟
پاسخ:
سلام
نترسیدن از مرگ، نشانه‌ی پاک زیستن و وارستگی‌ است ... خوشا به حالتان ...
برای درست شدن من هم دعا کنید ...
یا حق
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام علیکم *** ***

وبلاگ جدیدتون مبارک.کجایین سری به ما نمی زنین؟

ما هم در مغازه و هم در وبلاگ منتظر حضور گرمتان هستیم.

پاسخ:
سلام استاد
ممنون از لطف و بزرگواری‌تان ...
شرمنده که مشغله و گرفتاری، فرصت خدمت رسیدن و انجام وظیفه‌ی به موقع برایم نذاشته ...
سعی می‌کنم بیشتر خدمت برسم ...
حلالم کنید ...
التماس دعا
سلام..
خیلی کنجکاو شدم بدونم چه اتفاقی افتاده..
نمیدونم..من اصلا از مرگ نمیترسم..شاید اگه حسش کنم بیشتر از این،اون موقع بترسم..
التماس دعا دارم..خیلی زیاد..
پاسخ:
سلام بزرگوار
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت ...
این که از مرگ نمی‌هراسید، نشان از پاکی و سلامتتان دارد.
سلامت باشید و عاقبت به خیر شوید ...
التماس دعا ...
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است ، از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است.
فرا رسیدن ایام عاشورا و تاسوعای حسینی ع بر دوستداران حضرتش تسلیت باد.
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از آمدنتان ...
برای آدم شدنم خیلی محتاج دعای پاکانی چون شما هستم ...
روزگارتان خوش
یا حق
ُسلام با خوندن این پست قلبم شروع کرد به تندتند زدن ویادهمون روز افتادم خیلی بعدازظهر بدی بود،حس بدی بود...میدونم یه جور حس بدی که نمیدونم چطور بیانش کنم...اصلأ دیگه حاضر نیستم برم فرهنگسرای بهشت تعریفشو زیاد شنیده بودم ودفعه ی اولی بود که میرفتم اما...
...وتفضل علی علمائنا بالزهد والنصیحة...
پاسخ:
سلام استاد مهربانم
این تلنگر را اینجا نوشتم تا همیشه حواسم باشد به آن مهمانی که دیر یا زود می‌آید ...
گاهی با یادآوری‌اش بیدار می‌شوم و دعا کنید خداوند این حالت انتباه را از من نگیرد ...
باز هم خاضعانه از محضرتان پوزش می‌طلبم ... آن روز واقعاً بد کردم و بد گفتم و واقعاً شرمنده‌ام که آن شب باعث نگرانی و دلواپسی‌تان شدم ...
صاحب اسمتان، قلبتان را صبور و روحتان را بزرگ کرده، و گرنه خطاهای این شاگرد بی‌معرفتتان، نابخشودنی‌ است ... حلالم کنید به حقّ خودش ...
و آمین به آن دعای عالی‌تان ...
خیلی لطف کردید که آمدید و سپاس که قلم رنجه کردید ...
همیشه، تندرست و آرام و خدایی بمانید تا بهشت ... به همراه عزیزانتان ...
خداوند یاور و دستگیرتان ...
التماس دعا
۲۴ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۱ خادم الشهداء
سلام ما را به مولای مهربانمان برسانید ...

زلال عطر رضا می وزد ز جانب طوس

و من گدای قدیمی ولی کمی مأیوس

هوا ، هوای زیارت ، زیارت مخصوص

و من خمار حرم ، بی پیاله ام ، افسوس ...

یاعلی
پاسخ:
سلام بزرگوار
لایق و قابل باشم, دعاگو و نایب الزیاره تان هستم...
به خدا پناه می بریم از ناامیدی که بزرگترین گناه پس از شرک است ...
شاد و موفق باشید
التماس دعا
مرگ...کاش باورش کنیم!!!و اگر هم باورش داریم ... کاش غافل نشیم!!! امیدوارم همیشه سلامت باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">