هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

حکمت؟

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۳۶ ب.ظ

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگری ...

که البتّه در «بوستان» به این ضبط نقل شده:

خدای ار به حکمت ببندد دری

گشاید به فضل و کرم دیگری ...

چقدر این بیت شعر را برای تسلّای خودمان و عزیزانمان گفته‌ایم؟! مگر قرار نبود چشمهایمان را بشوییم و جور دیگر (جور بهتر البتّه!) ببینیم؟! خوب چه شد که «گشودن در» را «رحمت و فضل و کرم» دانستیم و «بستن در» را «حکمت و حکم و حکومت»؟!

مگر نمی‌شود که «بستن در» هم از ره «رحمت» باشد؟!

دوست دارم در حق شاگرد کوچکتان بزرگواری کنید و خاطراتتان را از «درهای بسته» که رحمت بوده‌اند برایم همین‌جا بنویسید. حقیر هم طُرفه حکایتی در این باب دارم که به وقتش برایتان بازگو می‌کنم!

زیاد منتظرم نگذارید! اجرتان با صاحبان نازنین این ایّام! یا حق ... .

 

۹۱/۰۸/۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
میرمحمد

باور

دل‌نوشت

نظرات  (۲۰)

سلام اخوی بازهم سپاس از حضورت در وبم فقط بی زحمت مارو بلینک دیگه!
پاسخ:
سلام بزرگوار
انجام وظیفه کرده‌ بودم، دقیق‌تر عنایت بفرمایید!
منتظر خاطره‌تان هم هستم!
التماس دعا
سلام
آیا مگر حکمت از صفات جلالی حق تعالی ست؟ و رحمت، جمالی؟
چون اگر هر دو جمالی باشند، دیگر مساله ما با بیت مذکور حل شده است.
اخیرترین دری که به رویم بسته شد این بود که قرار بود عرفه مشهد باشم، همه مقدمات و موخرات هم آماده بود، ولی نرفتم! از بس امام رئوفمان، رئوف است به زبانم و دلم نمی آید بگویم که نطلبیدند. ولی در هر صورت توفیقی بود که نصیبم نشد و به عبارتی دری که به رویم بسته شد! حالا مثلا اگر این خاطره باشد، شما بیابید رحمتش را ... ؟!
پاسخ:
سلام استاد مهربان
سپاس برای شرب مدامتان ...
رحمت و حکمت، دو جلوه‌ی ناز آن معبود نازنین هستند و در این شکّی نیست ... غرض از طرح این بیت این بود که چرا ما رحمت را عین حکمت و حکمت را عین رحمت نمی‌دانیم؟ آیا بسته شدن در، وقتی آن طرف خطری در کمین است، رحمت نیست؟ چرا داروی تلخ را «حکیمانه» می‌دانیم و داروی شیرین را نه؟
و ممنون از خاطره دلگیرتان! ولی خواهش حقیر آن بود که موردی را بفرمایید که گذر روزگار (این پخته‌کننده‌ی هر ناپخته) بعداً روشن کرده باشد «رحمت» بودن آن ناخوشایند را ... .
جسارتم را ببخشایید ... التماس دعا

سلام. وقتتون بخیر قارداش

خب چندی پیش  دختر خانومی جهت وصلت با خانوادشون و صحبت  به من معرفی شدند و بعد صحبتای اولیه نظر ایشون منفی بودند. فکر میکنم مصلحت و خیر ما این بود

پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از عنایتتان
و به امید خوشبختی و عاقبت بخیری‌تان!
البتّه دوست داشتم خاطره‌ای بنویسید از مواردی که عاقبتش، پی به رحمت بودن آن "در بستگی" برده باشید!
و البتّه از لطفتان بسیار سپاسگزارم!
یا حق
سلام
یادمه وقتی سال دوم دبیرستان میخواستم انتخاب رشته انجام بدم با انگیزه و علاقه تمام رفتم یک هنرستانی که رشته مینیاتور داشت تا توی رشته مینیاتور ثبت نام کنم و دنبال علاقه خودم رو بگیرم و از دنبال کردن هنری که خیلی دوستش داشتم لذت ببرم اما مشاور هنرستان که از نمرات من راضی بود کلی با مامانم صحبت کردن و من رو مجبور به انتخاب رشته معماری و ادامه این رشته کردن که البته موقع ثبت نام منو راضی کرده بودن اما بعد از چند ماه که از تحصیل در این رشته گذشت تازه فهمیده بودم این رشته بیشتر از اینکه هنری باشه مهندسیه و چقدر از حال و هوای من دوره ..........
و وقتی معلما هم سختگیری بیشتر میکردن هر روز نا امید تر میشدم اون دو سال توی هنرستان با حســـــــــــــــــرت گذشت ......
من بعد از دوره کارآموزی استخدام شدم و کم کم متمایل به رشته معماری شده بودم حالا سالها از اون موقع میگذره و فقط خدا میدونه که من روزی چند بار شکرش رو بجا میارم که رشته ای رو دنبال نکردم که آینده نداره و نتنها آینده کاری حتی آینده برای ادامه تحصیل هم توی شهر دیار من نداشت
خدا رو شکر که اون روزا دعای موافقت مدرسه با تغییر رشته من قبول نشد...
...
گاهی توی زندگی آدم تاوان خواسته هایی رو میده که به زور و بدون توکل به خدا گرفته.........
.
.
. این بود خاطره من  D=
پاسخ:
سلام استاد گرامی
منّت به سر حقیر گذاشتید ...

شراب و عیش نهان چیست کار بی‌بنیاد         زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن               که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ...

بسیار شیرین و کامل نوشتید و جمله‌ی آخرتان، تلنگری تکان‌دهنده است برای اصرار نداشتن بر آرزوهایمان ... .
التماس دعا
سلام بزرگوار
خدای متعال حکیم است و از حکیم هم کارهای حکیمانه ای سر می زند که همه دارای حکمت است و این حکمت را در ابتدای امر انسانها درک نمی کنند ولی بزرگانی که قرآن بر آنها اولوالالباب نام نهاده این را ادراک می کنند .
یاعلی
پاسخ:
سلام استاد
ممنون از قدم و قلم رنجه فرمودنتان ... .
در این که حضرتش منشأ حکمت و افعال حکیمانه است، شکّی نیست ... «هرچه آن خسرو کند شیرین بود ... چون درخت تین که جمله تین کند» امّا در این نکته باید درنگ کرد که چرا همواره حکمت حضرتش را فرای از رحمتش می‌دانیم و می‌بینیم؟ آیا نه این است که همه‌ی صفات نازنینش عین هم‌اند و حکمتش در واقع صورتی و جلوه‌ای از رحمتش و همچنین رحمتش آهنگی از حکمتش است؟
و منتظر خاطرات‌تان هم هستم ... .
اجرتان با حضرت آفتاب
التماس دعا

پست خوبی بود! باعث شد که خیلی فکر کنم راستش فعلا که هرچی در به رویم بسته شده رحمتی که نداشته تازه...

شاید هنوز زمانش نرسیده که متوجه بشم این درها از روی رحمت بسته شده اند...

پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از نظر لطفتان
شاید هنوز زمانش نرسیده! این همان بهترین پاسخ است برای آن راز بسته شدن دربها ...
به امید فرا رسیدنش ...
۱۰ آبان ۹۱ ، ۱۲:۳۵ مسیح کردستانی
http://yanondesign.com/2012/10/but-he-wanted-something-else

حتما سری به اینجا  بزنید
پاسخ:
سلام استاد نازنین
رفتم و دیدم و مخصوصاً از این:

http://yanondesign.com/2012/10/to-support-of-the-iranian-work-and-capital.html#comment-5dpr5cGJNE8

بسیار محظوظ شدم! ممنون از لطفتان! خیلی عالی بود!
التماس دعا
۱۰ آبان ۹۱ ، ۱۹:۵۴ آهسته عاشق می شوم
مبارک باشه تولد اماممون...
پاسخ:
سلام استاد بزرگوار
ممنون از عنایتتان
بر شما هم مبارک ...
به امید حلول عید واقعی ...
التماس دعا
سلام اخوی
خداروشکر هنوز هیچ دری از رو حکمتو رحمت رو ما بسته نشده ، چون از همون اول بسمت هر دری رفتیم با توجه به رحمت و حکمت خودش بود ...
یا علی ، ب ماهم سر بزن شاد میشیم .
پاسخ:
سلام بزرگوار
خدای را شکر که بصیر هستید به رحمت دانستن حکمت و حکمت شمردن رحمت ... .
خداوند معرفتش را به حقیر هم عنایت فرماید
التماس دعا

سلام

به نظر من قرار نیست ما دلیل حکمت و رحمت خدا رو بفهمیم. چونکه ما محدودیم و او نامحدود و او خداست و ما بنده. رابطه عبد و معبود که کشف و شهود نیست. ناز و نیاز است و دستور و اطاعت.

اما در خصوص بلاهایی که سرمان می آید و گاهی بهشان می گوییم در بسته. گاهی می گوییم بلا و گاهی هم می گوییم امتحان. در مورد خود من دلیل مرگ محمدرضا را اثرات نویز ها دانستند که هیچ دلیل علمی دیگری یافت نشد.و گفتند شکر کنید که یک بچه معلول روی دستتان نماند. دلیل بیماری مادر را واکنش الرژیک شدید به پنیسیلین های چینی وارداتی دانستند و گفتند شکر کنید که مادر ویلچر نشین نشد! و من مانده ام با این سوال که نویزها که مرحمت سربازان سایبری است پس از چه رو خدا را شکر کنم؟ و داروی های چینی وارداتی هم که اثر تعامل عالی وزارت بهداشت است با اصل درمان مردم! این شد که در به در دنبال شماره تلفن خانم وزیر بهداشت می گردم جهت شکر گزاری و تشکر. و این است که اصلا ربطی بین مشکلات فعلی من با خدا نیست. نه او باعثش بوده و نه او درمانگری خواهد کرد. شایدم هم اشتباه میکنم.

پاسخ:
سلام بزرگوار، ممنون که آمدید و نوشتید ... .
با بند اول نوشتارتان و "ناز و نیاز" و "دستور و اطاعت" موافقم ... . ولی به نظرم در ادامه، قدری نیاز به توضیح هست.

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ...

"و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ‏] ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم و مژده ده شکیبایان را ... ."

حتماً بارها و بارها با این آیه‌ی شریفه برخورد داشته‌اید، و به "آزمون" و بشارت پاداش برای "بردباران" اندیشیده‌اید؛ این که دوباره آوردمش به این دلیل بود که یک بار دیگر بخوانیدش و به "فاعلِ جمله" نگاهی دوباره بیندازید.بله! خداوند مهربان، آن "بلاء" و "آزمون" را به خودش نسبت داده (لنبلونّکم...) و آن را مؤکّد هم کرده (با لام و نون مشدّد تأکید) که حواسمان را بیشتر جمع کند! در نهایت معرفت و عبودیّت، هیچ ابایی نداشته باشید از این که کوچ محمدرضا و بیماری مادر را به خودش نسبت بدهید و شک نکنید که حضرت مهربانش، کوچک‌ترین رنجشی از این انتساب نخواهد داشت!
نکته این است که گاهی ما دستهایی را می‌بینیم که در را می‌بندد (نویز و پنی‌سیلین) و از دستها و نیتهای پنهان (که در طول آن است) غافلیم ... . "اوست" که جان می‌گیرد، حال با چه دستی، بسته به مصلحت خودش است ... .حقیر به جدّ معتقدم که گذشت زمان، روزی حقیقت را آشکار خواهد کرد و خواهیم فهمید که چه رحمتی در پس این بلاء و تحکّم بوده است ... .
برای دل مهربانتان صبر و آرام آرزو می‌کنم و درخواست می‌کنم یک بار دیگر "برای قلب قاسم" را بخوانید ... .
التماس دعا ... .

آمده بودم عید را تبریک بگویم. موضوعتان فکرم را عوض کرد.

عیدتان مبارک.

پاسخ:
سلام دوباره
عید شما هم مبارک! ممنون از لطفتان و امیدوارم هر روزمان "عید واقعی" باشد ... .
التماس دعا

همین الان یه مطلب خوندم به نام "جمال و حکمت" از مرحوم حسینعلی راشد. یک جاش میگه: معلوم می شود جمال مظهر حکمت است و حکمت مبدا جمال" فکر کنم وقتی حضرت شیخ هم داشته میگفته : گر از حکمت ببندد دری... شاید به همین جمال ناظر بوده. چون جای دیگر می فرماید:

" عاشقان کشتگان معشوقند        هرکه زنده است در خطر باشد"

و شاید همین را بتوان اینطور معنی کرد که وقتی هنوز عاشق آن یار دلدار نشده ای در خطری و معلوم است که دری را که بسته کند به جای ناز جمال عشوه گرش به حکمت نسبت خواهی داد تا مگر از روی کمال خوبیش بر تو ترحم آورد و نقاب رخسار بگشاید تا عاشق شوی و در زمره بی مرگان و بی خطران در آیی.

در مورد مشکلات خودم کماکان منتسب به ذات بی منتهایش نمی دانم. هرچند که می گویند بی اذن خدا برگ از درخت نمی افتد. راستش دلم نمی خواهد به او نسبت بدهم چون شرم می کنم از بی طاقتی ام که بارها برایش خوانده بودم: "اگر روی به من بنمایی    والله این قالب مردار به هم در شکنم" اما در این موارد گرفتار تخت بند تنم و نالان از مرگ محمد رضا و بیماری مادر. اما اگر این روی آن یار بوده باشد من چه بی فیض بوده ام که در این عشقبازی به جای لذت دیدار یار به آتش اندیشیده ام.

بزرگوار! نوشته امروز شما و جواب صبح من و اکنون این اندیشه اش و نوشته مرحوم راشد آتشم زد.

در جوار آقا مرا هم یاد کنید شاید از آن ابر رحمت بخششی بر گناه من آید.

پاسخ:
سلام مجدّد

فرموده‌اند: "الدّنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر ..."

و فرموده‌اند اگر روزگاری دیدی همه چیز بر وفق مرادت است و هیچ درد و غمی نداری، بدان که در "ایمان" خللی وارد آمده! قرار نیست در زندان خوش بگذرد ... .

مرد را دردی اگر باشد خوش است             درد بی‌دردی علاجش آتش است ...

التماس دعا ...
سلام
از آقتاب نوشته ام ...
پاسخ:
سلام سرورم
ممنون از لطف و دعوتتان ... .
چشمم روشن شد به نوشته‌ی نازتان ... .
مقبول حق!
التماس دعا
بـ جون خودم اگه یک کامنت بزاری تو وبم هیچ موردی نداره ...
پاسخ:
سلام بزرگوار
خدمت می‌رسم و بهره می‌برم ... ولی برای نظر گذاشتن، بلاگفا ایراد می‌گیرد که امکان درج نظر تبلیغاتی وجود ندارد! نمی‌دانم چرا و بارها هم امتحان کرده‌ام و نتیجه همان بوده ... به هر حال اگر قصوری از جانب من بوده ببخشایید ...
آن کامنت را هم همین جا تقدیم می‌کنم:

آری! مشهد همیشه بهاری است ...
و ای کاش لینک آن نوای "آشنایی" را هم می‌گذاشتید تا بیشتر دل بدهیم و بهره ببریم ...
پیشاپیش عیدتان مبارک
التماس دعا
سلام!
دفعه پیش اومدم این پستُ خوندم اما نظر نداشتم...
و اما خاطره من =)
امسال سال کنکور من بود فکر میکردم زیست قبول میشم
تمام رویاهامو با این ساخته بودم(رویای تدریس)
از قبلش هم با دوستم کلی در موردش حرفیده بودم و یه جورایی خودمو وعده داده بودم
موقعی که نتایج انتخاب رشته اومد من اینترنت نداشتم و به یکی از بهترین دوستام گفتم که برای منم نگاه کنه ...
من زیست نیاورده بودم ...
دوستم بهم اینطوری خبر داد (باsms):
"مهندسی کشاروزی-علوم و صنایع غذایی
خدا حکیم است نه؟"
من میدونم که حکمت خدا بوده  و مطمئنم یه روزی نشونم میده که چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا زیست قبول نشدم [بغض]
(اصلا نمیدونم چی شد که اومدم و اینا رو گفتم...؟؟)
پاسخ:
سلام سرور بزرگوار
خداوند حتماً حکیم و رحیم است و حتماً گذشت زمان پرده‌ها را خواهد درید و چشمها را بیناتر خواهد کرد ... .
ممنون که قابل دانستید و "اینها" را گفتید ... .
التماس دعا
عیدتون مبارک
عیدی ما فراموش نشه "مـــــــــــــــــــیرزا" D:
پاسخ:
سلام بزرگوار
ممنون از لطف و مرحمتتان! عید شما هم مبارک!
ان شاء الله عیدی‌تان را از صاحب حقیقی این عید، که آمدنش عید حقیقی ماست، بگیرید ... .
شاد و تندرست و خدایی باشید، همیشه ... .
التماس دعا

سلام و عرض ادب

ذی الحجه که می آید روزشماری میکنی تا بر خود ببالی که شیعه ای، که مولایت علیست!
حرارت این عشق مقدس گرمابخش لحظه هایتان!
عاشقیتان مستدام...
مست باشید از ولای شاه مردان!


 

پاسخ:
سلام و احترام
سپاس از لطف بی‌حدتان به این حقیر نالایق ...
بر شما هم مبارک!
التماس دعا

عرض ادب مجدد

درباب موضوع این پست هرچند حکمت های خداوند بی انتها هستند و بر ما پوشیده

ولی یک مورد را خدمتتان عرض میکنم که زمان زیادی از اتفاق افتادنش نمی گذرد و لحظه به لحظه شکر گزار خداوند رحمان هستم بابتش

در وب هم به این موضوع اشاره کوتاهی داشتم .

شهریور ماه بود که بعد از مدت ها بی قراری،ضامن آهو طلبید و سر از پا نمی شناختم برای زیارتش ...

24 ساعت نگذشته بود که به دلایلی سفر کنسل شد و حرکت به یک روز بعد موکول شد

خلاصه اش کنم و سرتان را درد نیاورم

اتفاقی در سفرمان افتاد و عارضه ای بر ما حاصل شد که مطمئنا اگر ما در سفر نبودیم ......نازنینی را شاید از دست می دادیم

خدا را هزاران مرتبه شکر ،هزاران هزار بار شکر که لطفش شامل حال ماشد

هم لطف خودش و هم کرامات انیس النفوس

می دانم !ممکن است مطلبم کمی گنگ بوده باشد

فقط می خواهم بگویم :"خدا گر ببندد ز حکمت دری

ز رحمت گشاید در دیگری"

بنده ی خوب ِ خدا،دعایمان کنید

این ایام برشما مبارک

در پناه  حضرت دوست

پاسخ:
سلام بزرگوار
عید شما هم مبارک و دست و دلتان پر از ارمغانهای نیک الهی ... .
خدای را سپاس که حکمت و رحمتش شامل حال همه‌ی ما شده و می‌شود ... .
ممنون از آمدنتان و لطفتان
التماس دعا
۱۲ آبان ۹۱ ، ۲۲:۰۴ ننه جون(منیرالسادات)
سلام بزرگوار عیدت مبارک
شما دعوتید برای تبریک این عید ولایت خدمت شما  به وبلاگ اینجانب منتظر حضور مهربانانه اتان هستم
پاسخ:
سلام ننه جون بزرگوار
عیدتان مبارک
ممنون از لطف و کرامتتان!
حتماً مزاحم خواهم شد
التماس دعا

سلام

وقتتون بخیر

بازم از لطفی که به من داشتید ممنونم و بازم میگم که با اونچه شما میفرمایید تفاوت زیادی دارم. باید بگم وبلاگ تون خیلی پربار و بی نظیره و مایه خوشحالیه که میتونم چیزایی زیادی اینجا یاد بگیرم.

 

در مورد این پستتون با عنوان حکمت، یک پست توی وبلاگم نوشته بودم با عنوان تقدیر که شما هم براش کامنت گذاشته بودید.......... اون جریان توی زندگی خودم پیش اومد و باعث شد چیزای زیادی ازش یاد بگیرم.

 

خوشحال میشم بازم به من سر بزنید.

 

التماس دعای مخصوص دارم چون خیلی خیلی محتاج دعا هستم مخصوصا در ایام محرم

پاسخ:
سلام استاد بزرگوار
ممنون از لطف و عنایتتان به حقیر ... .
خداوند، زیباترین تقدیر را برایتان بنگارد ...
برای آدم شدنم خیلی دعا کنید
یا حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">