هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی ----- پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم

هم از آفتاب

علم، رسمی سربه‌سر قیل‌است و قال
نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی
مابقی تلبیس ابلیس شقی
علم فقه و علم تفسیر و حدیث
هست از تلبیس ابلیس خبیث
هر که نبود مبتلای ماهرو
اسم او از لوح انسانی بشو
سینه‌ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان
سینه‌ی خود را برو صد چاک کن
دل از این آلودگی‌ها پاک کن...

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

مطالب پربحث‌تر

آخرین نظرات

  • ۳۰ مرداد ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه سلام

پیوندها

در باغ سبز

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۱۸ ب.ظ

نام: مطلقه (متأهل سابق و دختر اسبق!)

سن: 18 سال، 24سال، 30 سال، ...

 جُرم: ازدواج ناموفق!

همین داده‌های بالا، در مورد یک "انسان" کافی است که حتّی اگر در بدترین شرایط زندگی هم باشد، از دید برخی به چشم "هلویی راحت‌ برو در گلو" دیده شود و انواع پیشنهادهای ریز و درشت برای ازدواج موقّت، از زمین و آسمان و در و دیوار برایش بجوشد! از مشاور و دادیار و وکیل و محضردار و منشی دفتر و آبدارچی دادگاه و اعوان و انصارشان گرفته، تا شوهرخاله و پسرعمو و نوه عمه، تا همسایه بالایی و پایینی و چپی و راستی، تا چنگیزخان قصّاب و پرویزخان نجّار و شهرام بقّال و بهرام چقّال، همه و همه،‌ نیش‌هایشان تا بناگوش مربوطه باز شده، و با دهان آب‌افتاده، به آن "انسان" سلام (البته پرطمع!) و مهربانی می‌کنند (تیری توی تاریکی! شاید گرفت!) و بنا به این قاعده خودساخته که "بیوه = میوه" درصدد [سوء]استفاده بهینه از لقمه آماده برمی‌آیند! و دردمندانه‌تر آن که این حرکات و سکنات آقایان سفت‌تنبان(!) باعث می‌شود که زن‌هایشان، یعنی همانهایی که باید غمخوار و دل‌آرام آن "انسان" در این وانفسا شوند، هی از او فاصله بگیرند و از ترس تقّ و لقّ شدن ارکان زندگی‌شان، بایکوتش کنند ... .


این حرکات ناجوانمردانه آقایان فوق‌الذکر، گرچه از اخلاق پهلوانی خیلی دور است، ولی حقیر در این سطور، روی سخنش با متّهم درجه یک این تراژدی غیرانسانی است، خودِ آن "انسان" ...

اولین کسی که سقوط ارزشت را باور می‌کند، خودت هستی، "انسان" جان! که به مجرّد متارکه، خودت را مجرم و وازده می‌بینی و می‌دانی...

اولین کسی که شروع می‌کند این بازی را، خودت هستی که خیال می‌کنی شأنت از دختر خانه خیلی پایین‌تر آمده "انسان" جان...!
مگر تو، از او چه کم داری؟ که خواستگار او، باید به آب و آتش بزند تا لایق شود دستش به گوشه چادر او بخورد‌ ولی تو، خودت را آنقدر ورشکسته می‌بینی که مُفت مُفت، خودت را در اختیار یک "مردنما" قرار می‌دهی، که "مدتی با هم باشیم، اگر خوشش آمد، بگیردم!" مگر تو خودروی کارکرده‌ای که مشتری، سوارت شود و دوری بزند تا "چه قبول افتد و که در نظر آید...؟!" تو وعده ازدواجش را باور کرده‌ای! امّا نمی‌دانی که هدف او، و خواسته او، و نیاز او، همان دور زدن بوده! و از اول هم پول خرید نداشته! دیده‌ای رند مکّاری را که پول عطر خریدن ندارد، به عطرفروشی می‌رود، به بهانه تست عطر، خودش را معطر می‌کند، و بعد راهش را می‌کشد و می‌رود!!! این حکایت همان است "انسان" جان!

آی "انسان"! بخدا تو هیچ از آن دختر دم بخت کم نداری که اضافه هم داری، کلی تجربه و معرفت و صبوری و بساز بودن را ... و مرد، باید خودش را بکشد تا به تو برسد، خودت را ارزان نفروش!

آی "انسان"! آنکه آمده و می‌گوید زنم با من خوب نیست و زندگی‌م تلخ است و دارم می‌میرم و با زنم درگیرم و عنقریب از زندگیم می‌رود و چه و چه و چه و آخ و آه و اوف و ... مرد نیست و نامرد است؛ یا راست می‌گوید که می‌خواهد بنیانی دیگر را روی خرابه بسازد (و سرنوشتی جز خرابی نخواهد داشت، که فوندانسیون ندارد!!!) و یا دروغ که می‌خواهد تیغت بزند! من از این جماعت هستم و می‌شناسم همجنسِ ناجنسِ خودم را "انسان" جان!
آی "انسان"! آن مجرّدی هم که می‌آید و نوای عاشقی و ازدواج سر می‌دهد و البته با پیشنهاد ازدواج موقّت، بدبخت گرفتاری است مثل خودت، که برای فرونشاندن آتشش، هر دروغی را می‌بافد و می‌لافد، تا به "تنت" برسد! مبادا وعده ازدواجش را باور کنی که او برای ازدواج، تنها نیست! مادر و خواهر و خویش و طایفه‌ای دارد که احتمالا از گرفتن زن بیوه برای شازده‌شان خوششان نمی‌آید!
وارد این بازی نشو "انسان" جان! که باید به زر نوشت این جمله را که:
ازدواج نکردن، خیلی بهتر است از بدازدواج کردن...

و یادش بخیر آن نیسان آبی که پشتش نوشته بود:
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی            باش تا گوهرشناس قابلی پیدا شود ...

تتمّه: بد نفهمید عرایض حقیر را! مخالف ازدواج موقت نیستم، ولی آن را دوایی خاص، برای مریض خاص خودش می‌دانم، نه نقل و نباتی که به کار همه بیاید! شاید بعداً بیشتر در موردش بنویسم.

تکمله: تمامی اسامی فوق غیرواقعی بوده و تشابه اسمی در مطلب فوق کاملا اتفاقی است! و حقیر هرگونه اتهام به دامان پاک شهرام و بهرام و ... عزیز را شدیداً محکوم می‌نماید!

تبصره: می‌دانم که این روز و شبها، گاهِ نوشتن از "علی" و "توبه" است، چیزهایی دارم که می‌نویسم و تقدیم چشم و دل پاکتان خواهم کرد. عجالتاً فقط التماس دعا دعا دعا که خیلی نیازمندم به آن ... .
 
مرتبط:
<
۹۱/۰۵/۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
میرمحمد

مشاوره

ازدواج

نظرات  (۱۱)

چه جمله عجیبی است دوستت دارم…
هرکس میگوید عاشقتر میشود و هرکس میشنود بی تفاوتر…

1mohsen.blogfa.com

پاسخ:

و هرجا نوشته می‌شود، داغتر!!!
با سلام
بنر تبلیغاتی وبلاگ شما در صفحه وبلاگ سایت صراط درج شد.
التماس دعا
پاسخ:

سلام علیکم - ممنون از عنایتتان ... قابل باشم، دعاگویتان هستم ...
سلام خیلی ماهرانه نوشته ای انصافا سرکه و ترشی نخوری یه چیزی میشوی

خوش به سعادتت که بسیار قلمت اهنگین است به شما افتخار می کنم

هرچی نوشتم از نایم بود نه قالم

راستی دوست دارم هر وقت اپ شدی مطالبت را ببینم
پاسخ:
سلام استاد، هرچه دارم، از شاگردی شما بزرگان است ... ممنون از محبتتان، التماس دعا
۲۶ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۳۲ سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
سلام .....
طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق . در این روزهای پایانی ماه رمضان و فرارسیدن روز بزرگ اسلام (روز قدس)و تاکید مراجع و رهبر عزیزمان بر حضور همه در این روز بزرگ انشاالله.
وبتون واقعا عالی بود بخصوص این پستتون واقعا دستتون درد نکنه.خیلی به دلم نشست.باز هم منتظرتون هستم

ای قدس ای شهر خدا آزاد میخواهم تو را
معراج گاه مصطفی آزاد میخواهم تو را

ای قبله گاه اولین بهر رسول آخرین
از سلطه صهیونیان آزاد میخواهم تو را

موسی خجل زین قوم دون عیسی دلش لبریز خون
یعقوب هر دم از خدا آزاد میخواهد تو را

باشد سلیمان دل غمین ،در دست خود دارد نگین
هر دم ز رب العالمین آزاد میخواهد تو را

تو شهر یک امت نه ای،مخصوص صهیون نیستی
اهل کتاب و اهل دین آزاد میخواهد تو را
پاسخ:

سلام استاد عزیز
ممنون از لطف و عنایتتان
التماس دعا
در هر پایان مفهوم یک سرآغاز نهفته است رفیق ....
پاسخ:

به امید آن سرآغاز بی پایان ...
۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۷:۲۱ ×گــُــ :) ــل×
راستش اینم طولـانیه
پاسخ:

شرمنده! هرچی از سر و تهش زدم، نشد خلاصه‌تر!
چه دردناکه واسه اون دختر! و چه آینده ی تلخی! و چه بی عقلی جبران ناپذیری!
و چه آسوده وجدان اون مرد نامرد! و چه ساده لوح زنی که تمام زندگیشو گذاشته به پای کسی که با خنجر نامردی و بی غیرتی جواب زحمتاشو میده ! و اون زن هیچوقت اون خنجرو ندید... چون خورده بود پشتش!
این جالب بود خوشم اومد!
همچین مردی رو من بودم پخ پخ ذبحش میکردم!تا عبرت بشه واسه آیندگان!
پاسخ:

خیلی دردناک! و پخ پخ کردن هم باعث عبرت نخواهد شد! پسران ما و دختران ما، هر دو، باید یاد بگیرند غضّ بصر را ...
ممنون از لطفتان، التماس دعا ...
غض بصر ینی چی؟
پاسخ:

سلام
ممنون که سر زدید
محبّت کنید و آیه های نورانی 30 و 31 سوره مبارکه نور را ببینید، برای راحتی شما:

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&ltr=10&ltr2=0&AyeID=2925

و

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=18395&ltr=10&ltr2=0&AyeID=2926

باز هم متشکرم
التماس دعا ...
چه کسی می​گوید: که گرانی شده است؟ دوره​ی ارزانی ست:
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
دوستی ارزان ست
دشمنی​ها ارزان
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه​ی نان
و دروغ از همه چیز ارزان​تر
قیمت عشق چقدر کم شده است، کمتر از آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده
قیمت هر انسان...
پاسخ:

نه! ارزان نیست!
آن دلی را که ربودی ... رفتی و شکستی ...
دوستی را که گرفتی ... و باور کردت ...
دشمنی‌هایی که کردی ... و گذشتی ...
آن شرافت ... تن آلوده عریان ... تکه نان ...
و دروغ ...
و نه حتّی آن عشق ..
و نه حتّی قطره‌ای از آب روان ...
هیچ یک ارزان نیست ...
هرکدامش را، بهایی است گران ...
داده‌ای! می‌دانی؟!
کاش می‌دانستی!

که تو "روح" خود را ... چه ارزان دادی!
--------
بهای جان‌های شما، بهشت است ... به کمتر از آن، نفروشیدشان ... [امام باقر علیه السلام]
چه قلمی!!
چرا تو جامعه ما اوضاع مطلقه ها اینقدر بدریخته!
پاسخ:

سلام بنده‌ی خوب خدا ...
ممنون از آمدنتان و سپاس از لطفتان به حقیر ...
عرض کردم، مقصّر اصلی خودشان هستند ... وقتی خودت، خودت را قبول نداشته باشی، چطور می‌خواهی شخصیتت را به دیگران بقبولانی؟
برای خالص شدنم دعا کنید ...
یا حق ...
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۰:۱۰ بادبادک باز
سلام این نوشتتونو میزارم با ذکر منبع یه جا بزارم؟
پاسخ:
سلام بزرگوار
کاملا صاحب اختیار هستید و ممنون هم می‌شوم!
اجرتان با حضرت صاحب صلوات
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">